سمت جیمین که جلوی اینه داشت میکاپ میکرد رفت و دستاشو دور کمرش حلقه کرد.
جیمین که رایحه الفاشو حس کرده بود بدون واکنش به ادامه میکاپش رسید.
وقتی کارش تموم شد سمت جونگکوک چرخید و با لبخند سکسی ای به چشماش خیره شد.
+چطور شدم الفا؟
جونگکوک محو امگاش شد و بوسه ای خیس روی دوتا گونه های براقش گذاشت.
به لبای سرخ جیمین نگاه کرد و خواست ببوستشون که جیمین جلوشو گرفت.
+الان نه جونگکوک،میخوام عکس بگیریم بعدش هرکار خواستی باهام بکن
جونگکوک بدون حرف سری تکون داد و گذاشت جیمینش هرجوری میخواد باهاش عکس بگیره.
جیمین یکی از عکساشونو که جلوی اینه بودن و نگاه جونگکوک به صورت جیمین بود و پستش کرد و سمت الفاش رفت.
اون شب جونگکوک تا دم دمای صبح با جیمین عشق بازی کرد و پرستیدش.اون امگاشو بیشتر از هرچیزی دوست داشت و هیچوقت صورت کوچولو و زیبای میکاپ شدش واسش تکراری نمیشد و هردفعه بیشتر محوش میشد،و این جیمینو خیلی زیاد خوشحال میکرد.خوشتون اومد ووت بدید بقیه سناریوهارم بخونید🥹🌱