Part 1: فرار کن

386 65 100
                                    

سرعت ماشین به حدی بود که باد جریان گرفته از پنجره باز، موهای به هم ریخته‌اش رو به بازی بگیره اما چیزی که تیزی نگاهش از داخل آینه شکار کرد فقط به فشردن بیشتر پدال گاز انجامید.

بخاطر سرعت سرسام آوری که داشت فقط یک درصد خطا لازم بود تا به جای گذشتن از بین ماشین های اتوبان ،با برخورد بهشون کل جاده رو با هرم نفس‌گیر آتش به یغما ببره  و خب اگه قصد مردن داشت راه های راحت تری میشناخت.

اما فقط اون آئودی لعنتی سرمه‌ای رنگ باعث میشد دست از طعمه روبروش برنداره و بعد از راه یافتن به داخل خیابان های فرعی جوری جلوش پیچید که راننده موتور همراه با برخورد به دیوار روی زمین پرت شد!.

بی‌معطلی از ماشین پیاده شد و به سمت مرد قدم برداشت که با بلند شدن و هجوم ناگهانی به سمتش مواجه شد اما طی حرکت سریعی از ضربه چاقو خودش رو کنار کشید و قبل از اینکه اون مرد بتونه واکنشی بده، با گرفتن مچ دستش و کوبوندنش به دیوار گیرش انداخت.

مرد تقلا میکرد و سعی داشت از زیر دست پسر جوونی که حالا نگاهش روی چهره سرخوش صاحب آئودی میچرخید، نجات پیدا کنه و صدای غرولندش بلند شد:

_دستتو ازم بکش کیم!.

قبل از اینکه ابروهای پسر درهم تنیده بشن و با ضربه زانوش مرد رو وادار به زمین افتادن کنه، صدای صاحب آئودی به گوشش رسید.

_اگه به جات بودم با اون لحن باهاش حرف نمیزدم مایکی.

پوزخندی که از مایکی شنیده شد صبر پسر رو لبریز کرد که با ضربه‌ محکمی به شریان گردنش هوش رو از سرش پروند و حالا بدن بی‌جونش روی زمین بود.

_چشماتو از روش بردار جی‌کی..این طعمه شکار من بود.

قبل از اینکه پسر مومشکی حرفی بزنه بهش هشدار داد و با دیدن رد خنده روی چهره خیره کننده‌اش،چشم‌هاش رو تو کاسه چرخوند.

_این نگاه چی میگه؟

درحالیکه هیکل سنگین مایکی رو بلند میکرد پرسید و وقتی داخل ماشین قرارش داد، به سمتش برگشت.

_درسته..این طعمه رو تو گرفتی.

به سمت جلو قدم برداشت و در مقابل چشم‌های وحشی پسر مو نقره‌ای روبروش، پشت دستش رو روی زخم ظریف گونه‌اش کشید.

_به خودت آسیب زدی لوشِس.

گوش هاش به خوبی با اون کلمه همیشگی اخت گرفته بود اما هربار  شنیدنش به تازگی نقطه آغاز در ذهنش حک میشد..

رد نگاهش روی دست پسر نشست که حالا روی فکش میلغزید و حالا چونه‌اش به نرمی اسیر انگشت های کشیده مو مشکی بود.

_یه خراش کوچیکه جئون.

_هی..فکر نمیکنم گفتن اسمم انقدر سخت باشه.
سوکجین!.

𝗹𝘂𝗰𝗶𝘂𝘀 ‖ KOOKJIN "COMPLETED"Where stories live. Discover now