last Part: لوشِس

246 59 37
                                    

با دو دنبالش اومد و وقتی پشت سرش به بیرون عمارت رسید تونست ببینتش.

_جین! صبر کن..

مو نقره‌ای بدون نگاه کردن بهش درحال دور شدن بود اما شاید فقط دو دقیقه طول کشید که آئودی سرمه‌‌ای جونگکوک کنارش قرار گرفت.

_کجا داری میری؟

_چرا هیچوقت حرفامو جدی نمیگیری؟ مگه بهت نگفتم خفه شو؟

با جدیت و خلقی تنگ گفت و قدم هاش رو سریعتر کرد اما جئون قصد رفتن نداشت.

_متاسفم لوشس ولی الان تو موقعیتی نیستم که ساکت بمونم..سوار نمیشی؟

_منو اونجوری صدا نزن!.

_فقط سوار شو و هرجا بخوای میرسونمت..قول میدم ساکت باشم.

مو نقره‌ای نیم نگاهی بهش انداخت و خودش هم هیچ ایده‌ای نداشت که چطور الان روی صندلی ماشین جونگکوک نشسته ولی خب.‌.
نمیشد با پای پیاده به پل بروکلین برسه.

وقتی به مقصد رسیدن جین زودتر از ماشین پیاده شد و کنار لبه پل قرار گرفت.

و خیلی نگذشت که جونگکوک هم بهش پیوست و خوشبختانه قولش رو نگه داشت و چیزی نگفت.

اما انگار فقط منتظر بود همین فکر از ذهن جین بگذره و صداش به گوش مو نقره‌ای برسه:

_هیچوقت ازم نپرسیدی معنی لوشس چیه..

جین نگاهش نکرد اما جونگکوک همین الان هم میتونست بفهمه به چی فکر میکنه.

_و بار دومی که اینطور صدات کردم دیگه خبری از تعجبت نبود..یعنی فهمیده بودی و با این حال باز هم نپرسیدی چرا اینطور خطابت میکنم.

آره بعد از اولین بار و تحقیق راجع بهش فهمیده بود که معنیش چیه..
لوشس یه اسم بود اما جونگکوک به عنوان لقب ازش استفاده میکرد و معنی " نور" داشت.

مو نقره‌ای دست‌هاش رو روی نرده های پل گذاشت و کمی به جلو خم شد اما هنوز هم قصد نداشت چیزی بگه..
میدونست جونگکوک قراره حرف بزنه و میخواست بشنوه.
الان فقط میخواست بشنوه..

_اولین باری که دیدمت یادت میاد؟.

گوشه لب جین با یادآوری اون روز کمی بالا کشیده شد..
نمیتونست از یاد ببره بعد از مرگ پدرش باید برای پر کردن جا و به عهده گرفتن وظیفه‌اش آموزش میدید و اونا به کی سپردنش؟!.

درسته..جئون جونگکوک!.

_یه پسر 15 ساله بد اخلاق و خشمگین.

_هی..

آهسته اعتراض کرد که باعث شد مو مشکی بخنده.
و صدای خنده‌اش چطور میتونست انقدر قدرت داشته باشه که باعث روی هم افتادن پلک های جین بشه..

_و زیبا..
به قدری زیبا بودی که دلم نمیخواست بهت مبارزه کردن رو یاد بدم..دلم نمیومد هیچ آسیبی ببینی اما بعدش متوجه میشدم اینطوری بیشتر آسیب میبینی.

𝗹𝘂𝗰𝗶𝘂𝘀 ‖ KOOKJIN "COMPLETED"Where stories live. Discover now