باصدای در بیدار شدم درست مثل همیشه جیمین اول صبح آمد
بود مگه اینجا صحری میدن که صبح به این زودی میایی
در رو باز کردم رفتم روی مبل نشستم هنوز ویندوزم نیومده بود بالا که یک سره صحبت میکرد آنقدر خوابم میومد که هیچ کدوم از حرف هاشو نمیفهمیدم که تنها کلمه که ازش فهمیدم جونگکوک بود.ته:ها
جیمین :چی ها ها میکنی
ته: جونگکوک سوبه چی (با چشمی ها قلب شکل پرسید)
جیمین:واو کیم تهیونگ از همه این حرف که زدم تو فقط جونگکوک لعنتی رو فهمیدی نمیفهم چی داره که آنقدر خاطرش میخوای
تهیونگ با خجالت و کمی از عصبانیت گفت:هی هیونگ اینطور نگو من فقط طرفدارشم لعنتییی خیلی جذابهههههههه میخوامتش
لعنتی خیلی هاته
همینطور که داشت صحبت میکرد جیمین یکی از توی سرش
ته:آخ چته
جیمین :آخه احمق دیو ترسناک چیشو دوست داری اون یه وحشیه هنوز از نزدیک ندیدیش
ته:اینطور نگوهیونگ،راستی امشب مسابقه داره میشه بریم پلیزززز
جیمین:نه چشمات رو اینطور نکن خر نمیشم
ته:🥺
جیمین:اعع باشه
ته:ممنون هیونگ بلند شود لپ جیمین رو بوس کرد
جیمین:اعع بسه باشه تمومش کن پس شب میام دنبالت
ته :باش پس فعلان
جیمین:بای(دانشگاه )
بعد دو کلاس خسته کننده بلخر تموم شد داشتم تاکسی میگرفتم که اون وو آمد
اون وو: رز کوچولو کجا با این عجله
ته:ولم کن
اون وو:تازه پیدا کردم ولت کنم نظرت چیه که (به گوشش نزدیک شود که) تهیونگ با پا زد توی دیکش
و سریع رفت
با چشمای اشکی وارد تاکسی شدم
راننده تاکسی:اقا خوبین
ته:سری تکون(خونه تهیونگ)
وقتی وارد خونه شدم اصلا حوصله هیچی رو نداشتم که پیام جمین رو دیدم
(آماده شو دارم میام که بریم)
اصلا یادم نبود سریع مثل جت بلند شدم رفتم حمومجیمین زنگ زد بم سریع رفتم پایین سوار ماشین شدم
جیمین:واو چی میبینم چقدر خوشکل کردیه واسه اون نرخر
تهیونگ با خجالت:هیونگ این جوری نگو
جیمین :باشه باشه (با خنده)
وارد سالن مبارز که شدیم یکم ترسناک بود نه یکم خیلیی ولی من اینو یک کوچولو دوست داشتم(جونگکوک )
کوک :اوه لعنتیوچقدر زر میزنید انگار اولین بارمه
یونگی:نه اولین بارت نیست داش ولی باید حرفیت رو بشناسی
کوک:یه بوی عجیب میاد
یونگی:زر نزن نمیاد برو دیگه مسابقه شروع شد***********************************************
واووو گلبم🥹لباسی که تهیونگ پوشید بود توی مسابقه
لباسی که جمین پوشیده بود🥹
خوب چطوری بچه هااگه خوشتون آمد یا انتقادی چیزی داشتین بگین.میدونم پارت اول کم بود ولی اگه بخواین زیاد میشه
YOU ARE READING
توله رز من
ChickLitکوک:چرا نمیفهمی هان من عاشقتم لعنتی(با داد) تهیونگ :(با گریه)داری دورغ میگی نیستی نیستی نیستی