part 2

210 9 0
                                    

یک هفته بعد

ساعت 21:4 دقیقه بود و تهیونگ تو راه خونه بود

Teahyung pov

ودف من چم شده چرا تو این ی هفته نسبت به اون پسره یجوری شدم؟ نکنه دارم عاشقش میشم؟!
نههههههه امکان نداره نمیشه اون برادرم ب حساب میاد نه؟ درسته اون پسر همسر بابامه من نمیتونم عاشقش بشم نمیتونم باهاش باشم
اصلا همه ی اینا بکنار از کجا معلوم ک اونم گیه؟؟
ولی اخه نمیتونم تصور کنم ک یکی دیگه اون بدن خوشگلشو لمس کنه

تهیونگ تو فکر بود ک فهمید ب خونه رسیده
بعد پیاده شدن از ماشین وارد خونه شد ک واقعا شبیه عمارت بود
٫ اوه سلام پسرم اومدی
-سلام. اره
٫ خوبه منو ایم داریم برای شام میریم بیرون و دیروقت برمیگردیم
-باشه خوش بگذره
٫ ممنون خدافظ
-فعلا

-جونگکوک
جونگکوک از اتاقش بیرون اومد
+بله
-من دارم میرم شرکت لب تابمو جا گذاشتم نیم ساعته برمیگردم اوکی. فعلا
تهیونگ سریع حرفشو زد و از خونه بیرون رفت
+گ..گفت میره..میره ش...شرکت یعنی م من الان خونه تنهام

40 دقیقه بعد

Teahyung pov

وارد خونه شدم خسته بودمو گشنه داشتم میرفتم ک لپ تابمو بزارم روی میز جلوی مبل ک ی چیزی بین دوتا مبل کنار هم دیدم
وات د حل اون جونگکوک بود کامل تو خودش جمع شده بودو خودشو توی اون جای تنگ جا کرده بود
-جونگکوک!!
جونگکوک ب جونگ شوک تبدیل شد و یهو ب سمتش برگشت و با چشمای گرد شدش ب ته نگاه کرد
+ب..بله
طرز صحبت کردن کوک یطوری شده بود
-جونگکوک همین الان بیا بیرون
با صدای تقریبا بلندی گفتم
یهو با چشمای خیس اروم اومد بیرون و جلوم وایساد
-کوک عزیزم معذرت میخوام صدامو بردم بالا ببخشید خب لطفا گریه نکن
اشکاشو با دستم پاک کردم
+ت..تو کوکیو دوش ندالی(تو کوکیو دوس نداری)
-؟!!
-کوک چرا اینطوری حرف میزنی؟
یهو کوک زد زیر گریه
-کوک کوک جونگکوکی معذرت میخوام من منظوری نداشتم
+ت..ت..تو کوکیو هق مسخله هق کل..کلدی هق
(تو کوکیو مسخره کردی)
تهیونگ خیلی شوکه شده بود
اروم اشکای کوک رو پاک کردم
-اروم باش کوک من منظوری نداشتم بیبی بانیه قشنگم
با بیبی بانی صدا زدنش ی لبخند خرگوشی زد
-خب بانی کوچولوم حالا میخوای راجب وضعیت الان بهم توضیح بدی
کوک دوباره چشاش اشکی شد و با بغض گفت
+م..من ی ل..یتلم
-لیتل؟!
+آله(اره)
تهیونگ نمیدونست لیتل چیه تصمیم گرفت بره و سرچ کنه
+بخل(بغل)
کوک دستاشو بالا گرفت و گفت
-بغلت کنم؟؟
کوکی خرگوشی خندید و گفت
+آله بخل تن
تهیونگم لبخند زد و دستاشو زیر رونای کوک گذاشت و با ی حرکت بلندش کرد رفت روی مبل نشست و کوک رو روی پای خودش گذاشت رفت توی گوگل و کلمه ی لیتل رو سرچ کرد

گوگل:
سرچ ته:لیتل
موضوع سایت: سندروم لیتل اسپیس
افرادی ک سندروم لیتل اسپیس دارند در گذشته دچار مشکلاتی سخت شدند و از شدت ناراحتی و غم دچار سندروم لیتل اسپیس شدند
این افراد زمانی ک بترسند یا ناراحت شوند ب لیتل میروند لیتل مانند سپری است ک افردا مبتلا خود را پشت آن مخفی میکنند و مانند کودکان 2تا7 سال رفتار میکنند
هرچقدر ک اوضاع حرف زدن انها دشوار باشد یعنی میزان استرس، ترس یا ناراحتی فرد بیشتر است
پایان.

naughty daddy🤤✨Where stories live. Discover now