No.12- part1

134 26 52
                                    

مقدمه

در سال 2064  میلادی، با همه گیری ویروسی ناشناخته طی شش ماه نیمی از نسل بشریت به نابودی پیوست و تنها 7 میلیارد انسان بر روی زمین زنده ماندند.

ویروس پس از انتشار دچار جهش هایی شد و پس از گذشت چهار سال تنها 4 میلیارد از انسانها باقی ماند.

در سال 2068 میلادی، تمامی دولت ها برای رفع خطر و جلوگیری از انتشارگسترده و جهش بیشتر آن توافقنامه ای را امضا کردند که تنها در آن یک کشور نبود.

با از بین رفتن کره ی شمالی قدیم انگشت اتهام دولت ها به سمت دشمن خونین آن یعنی جمهوری کره گرفته شده بود. به این دلیل نچندان معقول، ارتباط جمهوری کره با تمام دنیا قطع شد. طی این اتفاق، بیش از هفتاد درصد جمعیت کره از بین رفت و تنها دو منطقه از آن برای زندگی باقی مانده بود.

استان های قدیم پیونگان و گیونگسانگ. دولت این سرزمین از بین رفته بود زیرا سران قوا برای نجات جان خویش پناهنده ی دیگر کشورها شدند و در آن تنها مردم عادی زندگی می کردند.

در سال 2073 طی جهش غافلگیرانه ی ویروس، استان پیونگان آلوده شد و سقوط کرد و دیگر انسان زنده ای در آنجا یافت نشد و قلمرو مردم کره به استان گیونگسانگ محدود شد.

پس از گذشت 15 سال، مردمی که در گیونگسانگ بودند در آرامش زندگی میکردند. آن هم به لطف دیواری که در سال 2075 توسط مردم دور تا دور قلمروشان ساخته شد.

نظم دادن به هرج و مرج آن هم پس از قیامت. به نظر می رسید که آنها توانستند خود را از آن مهلکه و از آن جهنم نجات دهند اما غافل از اینکه ممکن است ویروس خود را در بین آنها پنهان کرده باشد..

بخش اول

قوطی های خالی را روی هم گذاشت تا یک سیبل برای برادر کوچکش که تازه تیراندازی یاد میگرفت درست کرده باشد. به برادرش نگاه کرد و به او لبخندی زد.

-کیم تهیونگ آماده ای؟

تهیونگ آهی از ته دل کشید و لوله ی پیستول را به سمت هیونگ خود گرفت.

-هر روز صبح منو میاری اینجا حتی بهتر از تو میتونم تیر اندازی کنم چرا دست از سرم بر نمیداری؟

بکهیون روی تنه ی بریده شده ی درخت نشست و با چشم و ابرو به تهیونگ اشاره کرد تا کارش را شروع کند. تهیونگ هم بلافاصله به هر ده سیبل دست ساز برادرش شلیک کرد. بعد از خالی کردن خشاب به سمت بکهیون رفت و کنارش نشست.

-هفته ی بعد قراره یه امتحان برگزار کنن. اسمت رو نوشتم پس حتما شرکت کن.

بکهیون دستش را روی شانه ی تهیونگ گذاشت.

-هیونگ مجبورم این کار رو انجام بدم؟

تهیونگ با نارضایتی دست بکهیون را کنار زد و دستش را در دست خودش گرفت.

No.12 | شماره۱۲Where stories live. Discover now