𝟐

72 14 13
                                    

- I don't want your money , I'm not interested

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


- I don't want your money , I'm not interested .
-even if you were poor , i would have chosen you .

Senpai: حتماً برای متن ها کامنت بزارید ، دوست دارم نظراتتون رو بخونم:)


"YJP"

قبل از همه چی زود اومد و کنار من تو ماشین نشست با تعجب بهم نگاه کرد و می‌تونستم از چشماش ببینم چقدر استرس داره و کلی سوال تو سرشه -من کمکت کنم؟!-

بدون اینکه جوابشو بدم به جلو نگاه کردم و شروع کردم به رانندگی ، مگه اینکار خودش نیست؟ چرا استرس داره؟ میدونم واسش مهم نیست با کی سکس می‌کنه و تنها چیزی که براش مهم هست پوله

اونم مثل دخترای خوب دهنشو بست و به جلو نگاه کرد ، با انگشتاش به روی ران هاش فشار میداد و بین هر چند دقیقه برمیگشت و نگاهایی از من می‌دزدید

بعد نیم ساعت تقریباً به جایی که من زندگی میکنم رسیدیم -اونی..تو پنت هاوس داری؟!- بلونده با تعجب ازم پرسید و من با همهمه جوابشو دادم

وارد آسانسور شدیم و کمی صبر کردیم تا به مقصدمون رسیدیم ، در رو واسش باز کردم که اون اول وارد بشه و من بعدش وارد شدم

به صورتش نگاه کردم و حس کردم زیادی سرخ شده بود؟ -لباساتو بکَن ... رزی- آروم گفتم و برای خودم ازون ویسکی تو لیوان ریختم و نگاهش کردم -بهم نشون بده رزی... هرچی که واسه اون مردای چندشی که هرشب باهاشون می‌خوابی رو برای من نشون بده-

خیلی سرخ شده بود ، سرشو به پایین انداخت و تیشرتشو درآورد
با صدای عصبانی بهش گفتم -چشمات روی من باشه!-

چشماشو به روی چشمام برگردوند و به کارش ادامه داد ، آروم آروم لباساشو درمی‌آورد
جوری که باعث میشد هر لحظه ممکنه صبرمو از دست بدم

بعد لحظاتی بدن سفید و لاغرش کاملا جلوی چشام غیر محجوب و لخت بود حس کردم لرزش های بدنش ترانه ای برای من تولید میکرد که بگیرمش و باهم روی تخت برقصیم

حس کردم نگاه های من جو سنگینی براش ایجاد میکرد واسه همین منم زود از لباس هام آزاد شدم -خب رزی الان بهم نشون بده مهارت هاتو-

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jul 30 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝘠𝘖𝘜'𝘙𝘌 𝘑𝘜𝘚𝘛 𝘈 𝘗𝘙𝘖𝘚𝘛𝘐𝘛𝘜𝘛𝘌Where stories live. Discover now