ROHADANE
امپراطوری ادلوایس :
-ولیعهد امپراطوری وارد میشوند.
اروم جلو رفت و افرادی که توی سالن بودن با دیدنش احترام گذاشتن ، پله هارو پایین اومد و مقابل پدرش قرار گرفت و بعد از خم کردن سرش روی صندلی مخصوصش نشست و به جمعیت خیره شد.
موسیقی ارومی توی سالن پخش میشد و عده ای از اشراف زاده ها هم با پارتنرشون مشغول رقص شدن .
حدس میزد امشب مجبورش میکنن که همراه یه زن برقصه و راهی هم برای فرار ازش نداشت .
با دیدن گابریل که گوشه ای تنها ایستاده بود ازجاش بلند شد به سمتش رفت ، لی احترام گذاشت و محترمانه تولدش رو تبریک گفت:
-سرورم ؟ مشکلی پیش اومده؟
کیونگسو سری به نشونه نفی تکون داد :
-نه فقط حوصلم سر رفته .
-سرورم این جشن تولد شماست!
کیونگسو نفس عمیقی کشید پوفی کرد:
-میدونم و مطمئنم تا اخرش مجبورم میکنن با یکی از ادمای اینجا برقصم.
لی تکخندی زد ، ولیعهدشون کاملا از خانوما فراری شده بود و نمیدونست چطوری زمانی ازدواج کرده بود.
-به هرحال باید انجامش بدین ، پدرتون شمارو زیر نظر گرفته.
کیونگسو سر چرخوند و به جایی که پدرش نشسته بود نگاه کرد و دوباره به سمت گابریل برگشت:
-درسته ، داره بهم نگاه میکنه.
لی ابرویی بالا انداخت و به سمت جایی از گوشه جمعیت اشاره کرد:
-اون بانو از اول تاحالا بهتون خیره شده.
کیونگسو نیم نگاهی به جایی که اشاره کرده بود انداخت و اخم هاش کمی توی هم رفت:
-اون کسی هست که همسر پادشاه برام درنظر گرفته .
لی متعجب صاف ایستاد:
-اوه ...بهتره اخم هاتون رو باز بکنید چون داره میاد اینوری!
کیونگسو ناخوداگاه صاف ایستاد و دست هاش رو پشت سرش برد.
پلین آروم جلو تر رفت و مقابل ولیعهد ایستاد، دست هاش یخ کرده بودن و نفس کشیدن هم به شدت براش سخت شده بود، دلش نمیخواست میون اینهمه آدم جلو بره و بعد از درخواستش رد بشه اما با نگاهای تیز سباستین مجبور بود.
لبخند نصفه نیمه ای زد :
-سرورم .. تمایل دارید با من برقصید؟
سرش رو پایین انداخت ، کجای دنیا یک زن اینجوری به یک مرد درخواست رقص میداد؟
این باعث میشد احترامی که توی این چند سال جمع کرده بود لگد مال بشه.
CZYTASZ
{...Rhodante...}
Historyczne✾ #Rhodante Couple:chansoo....layhun.... ⚜ خلاصه: پارک لویی که علی رغم مخالفت خانوادش رشتهی تاریخ رو برای درس خوندن انتخاب کرده حالا به عنوان دانشجوی سال آخر باید پایان نامهاش رو به دانشگاه تحویل بده. این قرار بود فقط یه تحقیق ساده باشه، پس چرا و...