سلام عزیزای من.
قبل از هر چیز، میخواستم از اینکه دنبالم میکنید، برام وقت میزارید و نگاه قشنگتون رو دریغ نمیکنید، تشکر کنم❤️شاید من نویسنده قابلی نباشم اما شما به من چیزی دادید که ارزوی بچگی ام بود! این روزا نوشتن تنها چیزی که باعث میشه از روزمرگی هام فاصله بگیرم.
بنابراین دلم میخواست یاد اوری کنم که چقدر دوستتون دارم...
✏️✏️✏️
خب... من، کارکترای اورجینال، مفاهیم پشت پرده و داستان های پیچیده ی غیر تکراری رو دوست دارم. به نظرم سبک قلم و زاویه دید هر کتاب بستگی به موضوع اون داره.
*اگر حس کردید بعضی از ایده هام شبیهن، به خاطر اینه که بتونم اونی که بهتره رو انتخاب کنم.✨️✨️✨️
》سناریو ۱《
▫️پس از اینکه یک اتوبوس مسافربری به دلیل شرایط بد جادهای از میانبری ناشناس عبور میکند، دچار سانحه شده و تعداد کمی از مسافران جان سالم به در میبرند و...
* خب این خیلی قدیمیه... ۱۲ سال پیش نوشتم و نیاز به ویرایش داره...🥹
✨️✨️✨️
》سناریو ۲《
▫️در دنیایی که رویاها، فرصتی برای اشنایی هر فرد با نیمه گمشده اش به شمار میروند، دو نفر بهطور تصادفی در بازگشت به بدنهایشان جا به جا میشوند. اکنون آنها باید با شرایط جدید کنار بیایند و راهی برای بازگشت به وضعیت اولیه خود پیدا کنند.
*مشابهش احتمالا هست ولی شاید بشه روش کار کرد.
*در وقع میخواستم کارکترها از طریق یه خواب مشترک باهم اشنا بشن...✨️✨️✨️
》سناریو ۳《
▫️شخصی در اینترنت به نقاشیهای هنرمندی ناشناس برمیخورد و متوجه میشود که این آثار بازتابی از رویاهای خودش هستند. با اینکه آنها در یک شهر زندگی نمیکنند، وی تصمیم میگیرد از گالری این نقاش مرموز بازدید کند.
* خب من اینو با یه سری تغییر، داخل الودی استفاده کردم🥹
✨️✨️✨️
》سناریو ۴《
▫️دو پسربچه تحت تعقیب پلیس، به طور اتفاقی شاهد یک صحنه قتل هستند و باید برای نجات جان خود تلاش کنند...
*دوستایی که منتظر چیکن بودن، سناریو اصلی داستانه اینه و اسم قبلی اش Train (قطار) بوده 🥹
(یه نسخه قدیمی تر هم ازش دارم که کارکتر اصلی استاکره و اینجوری با پارتنرش اشنا میشه!)
ولی هنوز شک دارم که ازش یه چیز اکلیلی بنویسم یا تغییرش ندم🥹؟
✨️✨️✨️
》سناریو ۵《
▫️پس از پیدا شدن یک کولهپشتی به همراه اوراق قرینه نویسی شده که متعلق به فردی با هویت جعلی میباشد، شخصیت اصلی به دنبال صاحب اشیا گمشده، از افراد گوناگون اطلاعات جمع اوری میکند. او در این مسیر با کارکتر جدید اشنا شده و درگیر ماجراهایی پیچیده معماگونه ای میشود...
* قرینه نویسی اینجوریه که نوشته ها داخل ایینه قابل خوندن هستن و گاها ممکنه با اختلالات دیگه ای خودش رو نشون بده که باعث میشه تو خوندن و نوشتن مشکل پیش بیاد.
✨️✨️✨️
》سناریو ۶《
▫️شهری که در آن، خیره شدن به چهره دیگران موجب فاش شدن بزرگترین رازهایشان میشود، مردم بهطور عمد از تماس چشمی خودداری میکنند. اما هنگامی که یکی از شهروندان بهطور تصادفی راز وحشتناکی از یک غریبه کشف میکند، زندگی او بهطور ناگهانی در معرض خطر و پیچیدگیهای غیرمنتظره قرار میگیرد...
✨️✨️✨️
》سناریو ۷《
▫️در یک جهان مدرن، سازمانی پنهانی تحت عنوان "ارشیو فراموش شدگان" به نگهداری از خاطرات و هویت افراد فراموش شده مپیردازد. ساختمان متروکه ی این سازمان در زیر دالان های زیر زمینی شهر بنا شده و اخیرا به فروش غیر قانونی اسناد و مدارک خویش میپردازد...
*مثلا ممکنه هویت کسی رو بفروشن که هنوز یه نفر فراموشش نکرده...
✨️✨️✨️
》سناریو ۸《
▫️در یک جهانِ موازی و معکوس، افراد از مرگ به طرف تولد حرکت میکنند! در این دنیا، یک بزرگسال به تدریج دوره جوانی و سپس کودکی را پشت سر گذاشته و خاطرات نیز به طور طبیعی از حافظه افراد پاک میشوند. چرا که زمان رو به عقب در حال حرکت است و کسی انچه گذرانده به خاطر نمیاورد !
بنابراین، نتیجه دخالت در این روند باعث تداخل در دنیای غیر معکوس میشود...* یکی از فیلمایی ک تو بچگی ام دیدم باعث شد به فکرش بیوفتم و شاید بشه ازش یه چیزایی نوشت...
✨️✨️✨️
یه سری دیگه هم هست ولی دوست دارم نظراتتون رو تا اینجا در موردشون بدونم.
اصلا خوبن؟ میشه روشون کار کرد؟
کدومشون رو دوست داشتید؟
اگر تکراری بود هم بهم بگید❤️❤️
YOU ARE READING
Murphy's Law🖋 سناریو
Fanfictionقانون مورفی، مجموعه ای از سناریو هایی که گوشه مغزم خاک میخورن و دلم میخواد در موردشون صحبت کنیم✨️❤️