"21"

48 13 2
                                    

خودکارش رو روی میز گذاشت و بدنش رو کش داد. بالاخره تموم شد.
گوشیش رو برداشت تا به منیجرش اطلاع بده. شماره رو گرفت و گوشی رو کنار گوشش نگه داشت ، از جاش بلند شد و سمت کمد لباساش رفت
-بله؟
وقتی صدای منیجرش تو گوشش پیچید ، با خوشحالی شروع به حرف زدن کرد
-سلام آقای چوی ، تمومش کردم!
-سلام سونگمین ، چیو؟
-لیریک همون او‌اس‌تی ای که گفتید.
-ولی هنوز دو روز از وقتت باقیمونده!
صدای متعجب آقای چوی باعث شد تو دلش بخنده
-اما تمومش کردم ، میتونم بیام استودیو تا ضبطش کنم؟
-معلومه! خودمم همون اطرافم ، تا برسی منم میام.
بعد از تشکر کوتاهی ، گوشیش رو قطع کرد و لباساش رو عوض کرد. سمت اتاق جونگین رفت و خواست در بزنه که در باز شد و دستش رو هوا موند. دستش رو پایین انداخت و به جونگینی که لباس بیرونی تنش بود نگاه کرد
-جایی میخواستی بری؟
-منم همین سوالو میخواستم بپرسم!
سرشو تکون داد و برگه ی تو دستش رو جلوی چشمای پسر کوچیکتر تکون داد
-میخوام برم استودیو برای ضبط این خوشگله.
جونگین با کنجکاوی خواست برگه رو بگیره که سریع عقب کشیدتش
-وقتی منتشر شد میتونی بهش گوش بدی.
-هی نامرد خودم کاری کردم مغز کوچولوت باز شه بتونی یچیزی بنویسی! اونوقت نمیزاری حتی بخونمش؟
با اشاره ی جونگین به اتفاقات دیشب ، گونه هاش سرخ شد و اخم کیوتی بین ابروهاش شکل گرفت
-خب که چی؟ یه دستمالی کردن که این حرفارو نداره ، حالاام اگه من رو نمیرسونی بگو برم زنگ بزنم اژانس.
و بعد پسر کوچیکتر رو با دهنی که بخاطر حرفاش باز مونده بود رها کرد و از پله ها پایین رفت
جونگین سریع کلید ماشین رو برداشت و پشت سرش راه افتاد
-اگه میدونستم کار دیروزمون فقط یه دستمالیه کوچولو حساب میشه ، بهت رحم نمیکردم و قشنگ باسن بدبختتو فتح میکردم!
سونگمین با شنیدن حرفاش مشت محکمی به بازوش زد و سریع سمت ماشین رفت
-خب چرا نکردی؟
با شنیدن صدای خجالت زده ی پسر ، دهنش دوباره باز موند
-از کجا باید لوب و کاندوم پیدا میکردم؟
روی صندلی راننده نشست و به صورت سونگمین که فرقی با گوجه فرنگی نداشت نگاه کرد
-تو که بعد از هر حرف کوچیکی اینطور سرخ میشی باز چرا بحثو ادامه میدی بچه؟
سونگمین چشم غره ای بهش رفت و سرشو سمت پنجره برگردوند
-بچه عمته ، من ازت بزرگترم.
-باشه باشه.
به لحن بامزه ی سونگمین خندید و زیر لب زمزمه کرد
-ولی فرقی با یه بچه ی کوچولو نداری.
ماشین رو روشن کرد و سمت استودیو به راه افتاد
-خودت میخواستی کجا بری؟
-برای خونه چیز میز بگیرم.
سونگمین سرشو تکون داد و ادامه ی مسیر با سکوت گذشت. با متوقف شدن ماشین و پیاده شدن سونگمین ، خودش هم قفل ماشین رو زد و دنبال پسر وارد کمپانی شد
به سونگمینی که درحال صحبت با بقیه بود نگاه کرد. وقتی دید پسر داره وارد اتاق ضبط میشه خواست پشت سرش بره تا ضبط رو تماشا کنه ولی سونگمین با اخم جلوش رو گرفت
-برو به خریدت برس ، وقتی کارم تموم شد زنگ میزنم بهت بیای دنبالم.
لب هاش اویزون شد و سرش رو تکون داد. عیبی نداشت ، دو روز هم صبر میکرد و بعد میتونست به آهنگ جدیدی که پسر موردعلاقش با صدای عسلیش خونده بود گوش بده.
...
سرشو به فرمون ماشین کوبید و آه خسته ای کشید
در سمت کمک راننده باز شد و سونگمین با نیش باز روی صندلی نشست
-یکم طول کشید معذرت میخوام.
سرشو از روی فرمون بلند کرد و با صدایی که حرص ازش میبارید شروع به حرف زدن کرد
-یکم؟ تو یک ساعت پیش گفتی بیام دنبالت و تازه الان امدی بیرون! چرا باید یه عکس برداری کوچیک انقدر زمان ببره؟
-اینارو بیخیال ، دیدی یچیزی میدونستم که نزاشتم کیس مارک بزاری؟ البته اگه میزاشتی ام تو این سه روز کمرنگ میشدن ، امروز دو تا کراپ دادن بپوشم و شونه هام قشنگ باز بود.
پوفی کشید و بدون جواب دادن به سونگمین ، ماشین رو روشن کرد
-هی تو مگه همونی نبودی که از فوضولی داشتی میمردی؟
-فوضولی واسه چی؟
-واسه این.
سونگمین سِیری رو فعال کرد و آهنگ مورد نظرش رو درخواست کرد
-Here Always* OST by Seungmin.
بعد از پخش شدن آهنگ تو ماشین ، جونگین با بهت سرشو سمت سونگمین برگردوند
-خب.. این رو یه هدیه ی کوچیک از طرف من قبول کن.. تو گفتی همیشه پیشم میمونی.. پس منم همیشه پیشت میمونم و سعی میکنم تو مشکلات کمکت کنم و همونطور که تو هوامو داری ، منم هواتو داشته باشم. پس.. امیدوارم بتونیم مدت طولانی ای باهم باشیم.
سونگمین پس از اتمام حرفش ، سرشو پایین انداخت و انگشتاشو تو هم پیچید. غیر از صدای آهنگ چیز دیگه ای شنیده نمیشد. وقتی سِیری تموم شدن آهنگ رو اعلام کرد ، جونگین به خودش امد و پسر رو تو آغوشش کشید
-فقط میتونم بگم ممنونم.. منم امیدوارم زمان طولانی ای باهم باشیم و خاطرات خوبی رو باهم بسازیم.
سونگمین هم دستاشو دور جونگین حلقه کرد و با ارامش لبخند زد.

~~~
Here Always: اسم او‌اس‌تی ای که سونگمین برای سریال دهکده ی چاچاچا خونده ، پیشنهاد میکنم بهش گوش بدید.

𝚂𝚘𝚞𝚕𝚖𝚊𝚝𝚎.Where stories live. Discover now