𝟸𝟷: ᴊɪᴍɪɴ.!

99 33 9
                                    

چند دقیقه‌ای از اومدنش گذشته بود ولی جیمین هیچ توجهی بهش نمیکرد و تمام حواسش به برگه‌ی زیر دستش بود
بلافاصله بعد از اینکه بهش زنگ زده بود و خواسته بود بیاد پیشش خودش رو رسونده بود ولی تا الان جیمین حتی یک کلمه هم باهاش حرف نزده بود

×جیم؟ خوبی؟

بدون نگاه کردن بهش جواب داد

_اوهوم

×مطمئنی؟

سرش رو بالا آورد و با چشم های پر از اشکش بهش نگاه کرد
همونطور که صداش بخاطر بغضش میلرزید گفت

_گند زدم جونگکوک

متعجب بهش نزدیک تر شد و گفت

×چیشده؟ چیکار کردی؟

با اشک هایی که روی صورتش میریخت جواب داد

_با هیونگ...دعوا کردم

×چـی؟ برای چی؟ بخاطر دیشب؟

_آ..آره چون مست بودی مجبور شدم تا خونه‌تون ببرمت برای همین دیر برگشتم نزدیک خونه هم چند تا از بچه‌های مدرسه رو دیدم و باهاشون دعوا کردم اعصابم از اونا خورد بود سر هیونگ خالی کردم و حرفی که نباید و زدم

باز هم بهش نزدیکتر شد و مشغول پاک کردن اشک هاش شد

×نگران نباش باهاش حرف بزنی درک میکنه هیونگ خیلی دوستت داره

با این حرف جونگکوک اشک هاش شدت گرفت

_میگم گند زدم جونگکوک بد هم گند زدم چیزی رو گفتم که سال ها میترسید بشنوه میفهمی؟ چجوری دیگه توی چشم هاش نگاه کنم؟

جونگکوک که انگار زبونش بند اومده بود به نوازش صورت جیمین ادامه داد

×بعد از اون باهاش حرف زدی؟

سرش رو به دو طرف تکون داد و گفت

_از صبح که بیدار شدم نبود بهش زنگ زدم ولی جواب نداد

با اینکه دو دل بود ولی با کمی مِن من پرسید

×میتونی بگی چی بهش گفتی؟

جیمین سرش رو پایین انداخت و تعریف کرد

" فلش بک "

کلافه وارد و خونه شد و سوکجین که بهش نگاه میکرد و رو نادیده گرفت و وارد اتاق شد
سوکجین با اخم بهش نگاه کرد و گفت

-کجا بودی؟ یه نگاه به ساعت بنداز

همونطور که لباس هاش رو عوض میکرد با کلافگی جواب داد

_با جونگکوک بودم

-نگفتم با کی بود گفتم کجا بودی!

با عصبانت به طرفش اومد و توی چهارچوب در ایستاد

_هر جا باید برای هر چیزی بهت توضیح بدم؟

-درست حرف بزن پارک جیمین

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 03 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝙰𝚍𝚟𝚎𝚛𝚜𝚎Where stories live. Discover now