_کجاست؟
بارمنی که روی نوک انگشت های پا ایستاده بود تا بطری های ویسکی رو سرجاشون بگذاره، با صدای آشنایی که از پشت سر شنید، مردد به عقب چرخید.
"این اینجا چه غلطی می‌کنه؟"
این سوالی بود که به محض دیدن صورت پسر یونیفرم پوش تا نوک زبون بارمن دوید و قبل از اینکه از بین لب ها بیرون بپره با آب دهنش قورت داده شد.
کیم جونگین بعد از چهارماه دوباره اینجا بود و بارمن جوان نمیدونست چطور شقاوت دوباره دیدن این خلبان جوان نصیبش شده.
جونگین بدون اشاره به اسم خاصی سوال پرسیده بود و بکهیون بدون نگاه کردن به چشم های مرد میدونست منظورش چیه اما هیچ علاقه ای به جواب دادن به جونگین یا به عبارتی ورود به نمایش های جونگین و دوست پسرش نداشت. برای همین بی رغبت تر از همیشه لیوان های لب طلایی رو روی میز می‌چید و نگاهش رو روی جام ها نگه داشته بود.
_کی؟
مثل یک روباه بدجس تظاهر کرد از هویت کسی که خلبان سی و دو ساله رو به اینجا کشونده خبر نداره و پسر خلبان با نشستن روی صندلی چوبی نگاهش رو در تاریکی بار به دنبال کسی که احتمال میداد توی یکی از اتاق ها پناه گرفته باشه چرخوند. میدونست دوست پسر سابقش هرگز با جونورای روی سن نمیرقصه اما امیدوارانه نگاهش رو دور سالن رنگارنگ بار چرخوند و با ندیدن قامت بلند سهون، نگاه ناامیدش روی بیون برگشت.
بکهیون تظاهر می‌کرد جونگین رو نمیشناسه و این حقیقت که بکهیون از جونگین می‌ترسه خلبان رو به نیشخند زدن وا می‌داشت.
_همونی که بهت پول داده تا دهنت رو ببندی.
کلمات جونگین مثل دونه های برف روی گوش های بکهیون نشستند و دست های بارمن یخ کرد. بیون یک قدم از کانتر چوبی فاصله گرفت، اون آهنگساز لعنتی نگفته بود با دوست پسرش کات کرده و فاجعه دفعه قبل دوباره تکرار نخواهد شد؟
اگر کات کرده بودند پس کیم جونگین اینجا چه غلطی می‌کرد!؟
بیون به عنوان بارمن اتفاقات عجیب زیادی رو به چشم دیده بود اما اتفاق یا به عبارت بهتر نمایشی که چهارماه قبل اوه سهون با حضور افتخاری دوست پسر خلبانش، کیم جونگین راه انداخت میتونست صاحب جایزه افتخاری بهترین نمایش قرن بشه. جونگین برای پایان نمایش با دعوت از پلیس مبارزه با مواد مخدر سخاوتمندانه دوست پسرش رو تحویل پلیس ها داده بود و بکهیون هنوز که هنوز بود با به یاد آوردن سهون بین دست های پلیس حالت تهوع می‌گرفت. مرد مقابلش به اندازه ای کله شق بود که سر یه دعوای دونفره میتونست پای پلیس رو به یک بار زیر زمینی باز کنه و بکهیون نمیدونست حالا که با سهون کات کرده میتونه چه بلایی سر پسر بیچاره بیاره.
میخواست از جونگین بپرسه چرا دنبال دوست پسر سابقش میگرده و دوباره چه دردسری توی کلاهش پنهان کرده اما از اونجایی که میدونست قرار نیست جوابی بگیره ترجیح میداد هرچه زودتر به مکالمه نه چندان دوستانه بارمن و مشتری پایان بده.
