A Wife to the Husband [2Min]

83 10 6
                                    

Tags:
slight nsfw, drunk minho, consensual make out, a tiny bit of degradation

لامپ‌ها خاموش و پرده‌ها کشیده شده بودن. تنها چیزی که سکوت اون خونه خالی رو می‌شکست، صدای برخورد قطرات آب با سینک ظرفشویی و کیدرامای در حال پخش بود. سونگمین روی کاناپه نشسته بود، یه کاسه نودل به دست داشت و نور ضعیفی که از صفحه تلویزیون میتابید، صورتش رو روشن میکرد‌. نمی‌دونست چقدر از زمانی که بی هدف اونجا نشسته، میگذره. اما نودل‌هاش وا رفته بودن و دیدش از شدت خستگی تار شده بود.

با شنیدن صدای باز شدن در ورودی، نفس راحتی کشید و کاسه‌ش رو روی میز مقابلش گذاشت. حالا که از برگشتن فلیکس مطمئن شده بود، میتونست به اتاقش بره و تسلیم خواب بشه. هر چند وقتی متوجه شد ریتم اون قدم‌ها آشنا و منظم نیست، ابروهاش رو در هم کشید.

"سونگمینی‌‌‌... خونه‌ای؟"

لحن گیج و نامطمئن مینهو باعث شد توی جاش وا بره و ضربان قلبش به شکل مضحکی دور تند بگیره. این وقت شب اونجا چیکار می‌کرد؟

"اینجام هیونگ."

هیکل مینهو از گوشه راهرو پدیدار شد و در حالی که تندتند پلک میزد، چند ثانیه همون‌جا ایستاد و برای حفظ تعادلش، به دیوار تکیه داد. توی هودی خاکستری محبوبش گم شده بود و پاچه‌های کثیف جینش، روی زمین کشیده میشدن. وقتی موفق شد سونگمین رو توی تاریکی تشخیص بده، کوله‌ای که با بی توجهی روی شونه‌ش انداخته بود رو رها کرد و به سمتش رفت. بدون این که اهمیتی به فضای خالی کنارش بده، پاهاش رو دو طرف بدنش گذاشت و توی بغلش نشست. نفس سونگمین برید و چشم‌هاش از شدت شوک گشاد شدن‌. این نوع از نزدیکی چیزی نبود که با هیچکدوم از پسرها تجربه نکرده باشه، اما مینهو فرق داشت. اجازه لمس شدنش رو به کمتر کسی میداد و به ندرت پیش میومد خودش پیش قدم بشه. حالا تمام وزنش رو روش رها کرده و مثل بچه گربه‌ای که در تلاش بود جای خوابش رو نرم و راحت کنه، تکون میخورد.

"مستی؟"

وقتی مینهو دست‌هاش رو دور گردنش حلقه کرد و سرش رو روی شونه‌ش گذاشت، پرسید.

"نیستم‌."

مینهو مخالفت کرد اما سونگمین میتونست بوی ضعیف الکل رو از نفس‌هاش احساس کنه. با این حال سر تکون داد و چیزی نگفت.

"چرا باهام قهری؟"

مینهو بعد از چند ثانیه سکوت، ضعیف نالید. جوری که لب‌هاش مقابل گردن سونگمین تکون می‌خوردن باعث میشد مورمورش بشه و چیزی توی شکمش به هم بپیچه. سونگمین نتونست در برابر کش اومدن لب‌هاش مقاومت کنه‌. مینهو وقتی مست بود زیادی دوست داشتنی و حساس میشد. در حالی که توی حالت عادی، فقط گوشه کوچیکی از احساساتش رو به نمایش می‌ذاشت و بخش اعظمشون رو توی سینه‌ش مخفی می‌کرد. سونگمین از این کارش متنفر بود و وقتی نمی‌تونست حدس بزنه به چی فکر میکنه، از خودش حتی بیشتر متنفر می‌شد.

-' SKZ Oneshot Book '-Where stories live. Discover now