Tags:
humping - degradation kink - punishment - nsfw - single dad minho♡
جو اتاق واضحا متشنج بود و به جای پر حرفیهای معلمها راجع به شاگردها و دردسرهاشون، تنها چیزی که به گوش میرسید صدای داد و فریاد اون دو مرد بود. تمام معلمها مضطرب توی صندلیشون فرو رفته بودن. هر چند لحظه یه بار ساعت رو جهت این که ببینن دقیقا کی زمان استراحتشون تموم میشه و میتونن فرار کنن چک میکردن و سعی داشتن خودشون رو با برگههای زیر دستشون و نوشیدن قهوهشون سرگرم کنن. هیچکدوم به هیچ وجه دلشون نمیخواست ناخواسته توجه مردی که شبیه یه بمب در معرض انفجار بود رو، به خودشون جلب کنن.
"فقط داری با پافشاری روی متد منسوخ شده تدریست خودت رو راحت و کار رو برای بقیه سخت میکنی. معلومه که مشکلی توش نمیبینی چون این منم که باید تمام مسائلی که میبایست پارسال یاد میگرفتن رو دوباره یادآوری و تدریس کنم. محض رضای خدا فکر کردی با کی طرفی؟ راستش هیچ اهمیتی نمیدم کدوم جهنم درهای درس خوندی، تا وقتی اینطوری رفتار کنی و کوتاه نیای از هر احمقی احمقتری."
تکتک کلمات مینهو به سختی و از بین دندونهای به هم فشردهش ادا میشدن. رگ منقبض شده گردنش و مشتهای به هم فشردهش نشون میدادن به سختی در حال کنترل خودشه تا روی چانگبین نپره و با تیکه پاره کردنش خودش رو راحت کنه. چانگبین اما کاملا برعکسش بود. لبهاش به شکل خط محکمی ثابت بودن و اثری از خشم توی ظاهر آرومش نبود. همین مینهو رو بیشتر عصبی میکرد. این بحث کوفتی چیزی بیشتر از یه نمایش سرگرم کننده بود.
چانگبین آه کلافهای کشید و بعد از چند دقیقه خودش رو مجبور کرد به حرف بیاد اما درست لحظهای که میخواست دهنش رو باز کنه، مینهو مثل سه دفعه قبلی طی ده دقیقه گذشته، بین حرفش پرید.
"میدونی چیه؟ مهم نیست. بهتره شخصا با آقای مین حرف بزنم. به هر حال اون کسی بوده که صلاحیتت رو تایید کرده."
به محض این که روی پاشنه پاش چرخید و از اتاق بیرون زد، همه نفسهای حبس شدهشون رو رها کردن و همونطور که سعی میکردن صحبتهای معمولشون رو از سر بگیرن، زیر چشمی به چانگبین خیره شدن.
چانگبین با لبخند خجالتیای به خاطر هرج و مرج به وجود اومده عذرخواهی کرد و بعد از سر کشیدن ته مونده آیس امریکانوش که به خاطر آب شدن یخها مزهش رو از دست داده بود، سر مرتب کردن فایلهاش برگشت.
♡
"قراره تا کی اونجا بمونی؟ هومم...سعی کن تا قبل غروب برگردی. قول داده بودم امشب شام ببرمت بيرون."