_سوکجینشی از حواشی اخیری که درباره شما جریان گرفته، با خبر هستید؟!
بین غوغای فلش دوربین ها و حصاری از خبرنگاران، در جایگاه مخصوص به خودش نشسته بود و به مصاحبه خبری که درباره آلبوم جدیدش بود میپرداخت.
اما به هرحال همیشه افرادی بودن که در این بین سوالهای بی ربط به بحث رو بیان کنن؛ سوکجین هم احتمالش رو میداد._میتونین دقیقا بگین کدوم حواشی؟ صنعت سرگرمی پر از شایعه و حاشیههای بی اساسه.
در کمال آرامش و با لبخندی ملیح پاسخ داد و منتظر موند تا مورد حمله بعدی افراد تشنه رسوایی قرار بگیره.
_حواشی مربوط به اینکه شما در حال حاضر با فردی رابطه دارین، کمپانی از این موضوع با خبره؟
دستهاش رو در هم قلاب کرد و کمی به جلو خمیده شد.
_حاشیهای در کار نیست، من قبل از اینکه آیدل باشم یک انسان هستم و زندگی شخصی خودم رو دارم. بله حواشی پارتنر من دروغ نیست اما بهتون توصیه میکنم باقی آیدل ها رو تحت الشعاع قرار ندین، این به دور از رفتار حرفهای هستش؛ شب همگی خوش.
از جا بلند شد که همهمه افراد حاضر هم بیشتر شدت گرفت.
با وجود اصرارهای خبرنگاران برای پاسخگویی بیشتر از بینشون و به کمک بادیگارد های واسطه گذر کرد و سوار ماشینش شد.قطع به یقین این خبر مثل بمبی در رسانهها میترکید و جین باید شاهد هرج و مرج، کنجکاویها یا شاید هیتها و از طرفی حمایت میبود.
اما از اینکه افراد مختلفی مثل آیدلهارو در تیر راس حدس و گمان هاشون قرار بدن، خوشش نمیومد.نه تا وقتی که حقیقت چیز دیگهای بود.
نه تا وقتی که پارتنرش یک فرد عادی_درواقع در نظر بقیه عادی_ بود و دانشجویی بود که کافه دنج و کوچکش رو میچرخوند.درواقع همین کافه و همون باکس آمریکانو، شروعی بود تا الان سانی خودش رو داشته باشه.
بعد از اینکه رانندهاش راه منتهی به مقصد رو طی کرد، وارد خونهاش شد و اولین چیزی که مثل همیشه باهاش برخورد کرد، گره محکم دستهایی بود که دور کمرش چفت شدن.
شکوفه لبخندش از هم باز شد و دستهاش رو به دور شونههای پسر کوچکتر حلقه کرد تا بدنش رو به خودش بفشاره.
_حالِ سانی چطوره؟
به نرمی پرسید و جوابش لبخندی روی صورت پسر بود، لبخندی که زندگیاش رو به امید دیدنش ادامه میداد.
_سانی خوبه، فقط دلش خیلی خیلی برای جینی تنگ شده بود که اگه بغلش کنی خوبِ خوب میشه.
جین درحالیکه قدمهاش رو به سمت کاناپه برمیداشت، دستهاش رو زیر رونهای پسر گذاشت و همونطور بلندش کرد تا کوالا کوچولوش راحتتر به گردنش بچسبه.
YOU ARE READING
𝗷𝗶𝗻𝗞𝗼𝗼𝗸 𝗦𝗛𝗢𝗧𝗦
Fanfictionکوکی: من توام. جین: توام منی. _شیرین مثل آگی گفتن جین به کوکی:)) @Spidervictory "چنل تلگرام" Writer: KAIZU Genre: Anything is possible .