Genre: Angst, Romance, Fantasy
آخرین باکس کتاب هارو هم داخل قفسه چید و کف دستهاش رو با به هم زدن پاک کرد.
نفسش رو به بیرون فرستاد و با چک کردن ساعت، لبهاش به صورت "اوه" دراومدن.
مثل اینکه تحویل گرفتن سفارشها و چیدن کتابها داخل مغازه بیشتر از چیزی که فکرش رو میکرد، طول کشید.کت قهوهایاش رو روی پیراهن سفیدش پوشید و از کتاب فروشی خارج شد تا سوار ماشینش بشه و به سمت خونه حرکت کنه.
صدای زنگ تلفن همراهش چیزی بود که توجهش رو جلب کرد و بعد از روشن کردن ماشین، اتصال رو برقرار کرد.
_میبینم که پیشرفت کردی آبی کوچولو.
گوشی رو داخل هولدر قرار داد و با دیدن چهره اخم آلود پسر مو صورتی، آهسته خندید.
اولین باری بود که ویدیوکال میگرفت و در باقی اوقات به تماس عادی بسنده میکرد چون هنوز به اون اندازه در استفاده از تلفن همراه حرفهای نشده بود.
_چیشده که اخمات تو همه؟
_چرا نمیای خونه؟!
یک نگاهش به جاده و یک نگاهش به چهره و موهای شلخته پسر بود که جلوی جدی جلوه دادن اخمهاش رو میگرفت.
_دارم میام خونه عزیزم، متاسفم ولی امروز کارم بیشتر طول کشید.
_برام مافین خریدی؟
صدای "اوه" بلند مرد نشون دهنده این بود که فراموش کرده تا سفارش مو صورتی اخموش رو انجام بده.
_جین..نگرفتی؟
_متاسفم..تمام روز از مغازه خارج نشدم و-
با قطع شدن ناگهانی تماس لبهاش از هم باز موند و جملهاش بدون انتها باقی موند.
اینطور که معلوم بود، باید حسابی از دل دوستپسر نیم وجبیاش درمیاورد.با سرعت بیشتری روند و با خارج شدن از شهر، به سمت خونهاش حرکت کرد.
بعد از طی شدن زمان کافی حالا میتونست چراغ های روشن خونه و محوطه اطرافش رو ببینه.
جایی که بعد از فروش خونه سابقش داخل شهر، با قیمت پایینتری خرید و تا به حال از خرید چیزی در این حد راضی نبود.تقریبا دور از شلوغی شهر و تنها همراه با پسر مو صورتیاش زندگی میکرد و در طول روز برای رسیدگی به کتاب فروشیاش به شهر میرفت و البته که تعطیل کردنش مسئله مهمی به نظر نمیرسید؛ اگه آبی کوچولوش ازش میخواست و با بهونههایی مثل دلتنگی اونو به خونه میکشوند.
بعد از پارک کردن ماشین به سمت در ورودی حرکت کرد و با خارج کردن کلید از داخل جیبش، در رو باز کرد و اولین قدمش رو داخل خونه گذاشت.
نگاهی به اطراف انداخت و با شنیدن صدای روشن بودن تلویزیون، در رو بست و قدم هاش رو به نشیمن رسوند.
ESTÁS LEYENDO
𝗷𝗶𝗻𝗞𝗼𝗼𝗸 𝗦𝗛𝗢𝗧𝗦
Fanficکوکی: من توام. جین: توام منی. _شیرین مثل آگی گفتن جین به کوکی:)) @Spidervictory "چنل تلگرام" Writer: KAIZU Genre: Anything is possible .