بی گناهی!

95 23 42
                                    

هوسوک:جین مجبور نیستی بشینی بیا بریم بیرون!
جین سرش رو به طرفین تکون داد و لیوان آبی که نامجون به دستش داده بود رو سر کشید.
-میخوام بمونم...باید بفهمم دیگه چه بلاهایی سرم آورده.
هم نامجون هم هوسوک هردو از اینکه جین آنقدر خودش رو قوی نشون میداد و همچنان میخواست به حرف‌های سونگری گوش بده متعجب بودن.

نامجون:برای همین شرط اعترافش حضورت بود.
لبخند تلخی روی لب‌ های جین نشست و به این فکر کرد چقدر خوبه که جونگکوک اینجا نیست که این حرف های بی رحمانه رو بشنوه.
هیچوقت حتی به ذهنش هم خطور نمیکرد همچین کودکی وحشتناکی رو تجربه کرده باشه و خودش بی خبر باشه.

کثافت بودن سونگری بهش ثابت شده بود اما اینکه همچین بلایی سر خودش آورده باشه ، هیچوقت به ذهنش خطور نمیکرد.
هوسوک سر جین رو روی شونه‌اش گذاشت و دست های جین رو آروم بین دست هاش گرفت و نوازش کرد.
نامجون با نگاه کردن به ساعتش نفسی گرفت و روبه هوسوک کرد.

نامجون:الان فاز دوم دادگاه شروع میشه اگر دیدی نمیتونه تحمل کنه برید بیرون.
هوسوک سرش رو تکون داد و به نامجون که دور میشد خیره شد.
-دیگه قراره چی بشنوم؟
هوسوک:نمیدونم جین...این آدم خیلی غیر قابل پیشبینی.
جین سرش رو تکون داد و سعی کرد بغض لعنتیش رو فرو ببره چون با این چشم ها ، گریه کردن براش خیلی سخت بود ؛ بعدا میتونست تو بغل جونگکوک یه دل سیر اشک بریزه.

با ورود دوباره قاضی سکوت به سالن برگشت و همه به متهمی که حالا خیلی از جرم‌هاش رو مشخص کرده بود خیره شدن.
یک سری پرسش و پاسخ بین وکیل دادگاه و سونگری اتفاق افتاد و با سوال آخر وکیل سونگری بازهم مجبور بود که توضیح بده.

سونگری:من به تمام قتل هایی که رخ داده اعتراف میکنم و ردشون نمیکنم...چون همشون زیر نظر خودم اتفاق افتاده حتی افرادی که کشته شدن پرونده هایی داخل سازمان دارن که میتونید برید و همشون رو نگاه کنید...حتی اسم کسانی هم که درخواست مرگ طرف مقابل رو کردن هم نوشته شده به علاوه اسم قاتل...شما میتونید اطلاعات خوبی رو از اون پوشه ها بدست بیارید.
قاضی نگاهی به دستیارش انداخت تا مطمئن بشه که نمونه ای از پرونده ها همراهشون هست یا نه.

موردی از پرونده روی میز قاضی قرار گرفت و با خوندن اسم قاتل نگاهش رو به جایگاه متهم داد.
قاضی:در بخش توضیحات نوشته شده که در بررسی های بیشتر‌ پرونده ها اسم یک نفر به عنوان قاتل نوشته شده...همون کسی که درباره‌اش صحبت کردی.
سونگری سری تکون داد و اجازه صحبت کردن گرفت.

سونگ:من شخصا کیم سوکجین رو برای قاتل شدن انتخاب کردم و تعلیم دادم...اما باید بگم که اون پسر تاحالا دستش به خونی آلوده نشده چون که من خواستم این اتفاق نیوفته.
جین حس میکرد گوش‌هاش داره اشتباه میشنوه ؛ اون اگر قتلی انجام نداده بود به خوبی کشتن دختر بچه ای که هم سن خودش بود رو به یاد داشت.

Wine lips Donde viven las historias. Descúbrelo ahora