...
هیونجین به سمت سکوی وسط سالن رفت و با دقت و نگاهی ریز شده اون دو فرد جدید رو زیر نظر گرفت
با یک نگاه میشد فهمید که هردوی اون ها سال اولی هستن
وقتی که هیونجین اون وسط در حال برسی اون دو نفر بود
یجی اون پشت کم مونده بود خودشو و اندورو به کام مرگ بکشونه
قبلا به اینکه اندرو الو تو دهنش خیس نمیخوره شک داشت ولی الان اطمینان پیدا کرده بودانقدر تو ذهنش دچار خود درگیری شده بود که صورتش به سرخی میزد
اندرو اروم به سمت دختر ریزه میزه ی بغلش خم شد و تو صورتش با فاصله نسبتا کمی لب زد
_هی دختر، تو چته؟!!!
یجی پوف کلافه ای کشید و دو دستشو میون موهاش فرو برد و با اشفتگی چنگی بهشون زد
_چمهههه؟! بگو چم نیست، اخه پسره ی فضول تو رو سننه که دو نفر جدید وارد کلوپ شدن که سریع میای به هیون میگیییی، تویی که تو خونه چس ناله های این بشرو تحمل میکنی؟!!
اندرو نگاه گیجی به صورت یجی کرد و بعد به طرف هیونجین برگشت
جندین بار نگاهشو بین یجی و هیونجین چرخوند و در اخر با نفهمیدن موضوع به سمت جودی رفت و استین لباس جودی رو کشیددختر به سمت پسر برگشت و از پایین با چشم های عسلی رنگش به چهره ی گیج اندرو نگاه کرد
_چته قهوه ای؟!
_میگم تو میفهمی یجی چشه و زیر لب چی غر غر میکنه؟!!
_نه، ولش کن، تا ما یاد داریم یجی همین بوده و همین هست، تنها کسیم که حرفاشو میفهمه خود هیونجینه
اندرو اروم سری تکون داد و بیخیال به اطراف نگاه کرد
در طرف دیگه هیونجین دست از اسکن اون دو دانش اموز برداشت و شروع به حرف زدن کرد
_خب خودتونو معرفی کنید
دختری که موهای صدفی رنگ داشت و کت سبز رنگی پوشیده بود یک قدم به جلو اومد
_سلامممم، من شین ریوجین هستم، از دیدنتون خوشبختم
سومی بعد از معرف خودش کمی رو زانوهاش خم شد و انگشتاش رو که شکل وی به خودشون گرفته بودن به سمت دوتا چشماش برد و پوزشن کیوتی به خودش گرفت
هیونجین به دختر نزدیک شد و باهاش دست داد
_خوش اومدی ریوجین شی، ازت خوشم میاد، خیلی پر انرژی و سرحالی
ریوجین لبخند خجالتی زد و کمی سرشو خم کرد
هیونجین متقابل لبخندی زد و به طرف پسر کناری ریوجین برگشت و منتظر بهش زل زد
_سلام، لی یونگ بوک هستم، خوشبختم
هیونجین نگاهی به چهره تقریبا اشنای پسر کرد
اسمش تا حدودی براش اشنا به نظر میومد ولی هنوزم شک داشت که خودش باشه
YOU ARE READING
Hell in the shadow of heaven ٭vkook٭
Fanfiction★★★ *جهنمی در سایه بهشت* _خب اگر من بردم به عنوان جایزه یکی از اون چشمای ابی رنگ قشنگتو طلب میکنم. _حالا نبت من شد، اگر من بردم درخواست پنج تا از اون ناخن های کشیده ات رو دارم ٭ ٭ ژانر: اکشن، مدرسه ای، اسمات، خشن، مسابقه ای کاپل: ویکوک، سپ، جنلیسا،...