" و خبری که همهجا سر زبان ها افتاد و همه را به شدت شگفت زده کرد. آیدل و بازیگر مشهور کیم سوکجین معروف به جین عضو گروه محبوب آف دِی (off day) در روز گذشته در لایوی که داشت به شایعات پایان داد و به وضوع اعلام کرد که با بازیگر چو نام هی هیچ رابطهای ندارد و فقط برای کار و سریال جدیدشان با اون دیدار داشته و این..."
با کشیده شدن موبایل از دستش، اخمی به سوکجین که موبایلش رو بعد از خاموش کردن روی مبل کنارش انداخت، کرد.
جونگکوک: یااا داشتم میدیدمها.
روی مبل لم داد و موبایلش رو درآورد و گفت:
سوکجین: خودت که همه چیو میدونی میخوای ببینی که چی بشه؟.
جونگکوک: آخه واقعا برام جالبه؛ چجوری تونستی همچین کاری بکنی؟.
سوکجین: مشخص نیست؟.
جونگکوک: آخه مگه بار اولی بود که اینجور شایعهای درموردت پخش میشه؟.
سوکجین: هرچند بار، بازم خوشم نمیاد.با زنگ خوردن موبایلش از روی مبل بلند شد و به طرف اتاقش راه افتاد.
جونگکوک هم چشمهاش رو چرخوند و روی مبل خوابید تا قبل از تمرین کمی استراحت کنه.سوکجین وارد اتاق شد و تماسش رو وصل کرد.
سوکجین: الو؟.
تهیونگ: سلام جین خوبی؟.
سوکجین: اوهوم چیزی شده؟.
تهیونگ: خودت بهتر میدونی؛ ترسیدم نکنه کمپانی بخاطر این کارت اذیتت کنه.
سوکجین: یـا کیم تهیونگ انگار دوست پسرتو نمیشناسیها!. این کمپانیه که به منو گروهم نیاز داره نه ما به اون.
تهیونگ:بعله میدونم ولی آخرش یه روز با این دیوونه بازیها یه کار دست خودت میدی. خودت که میدونی بعد از تموم شدن فیلمت این شایعات میخوابه حتما باید خودت اعلامش میکردی؟.
سوکجین: اوهوم راستش خودم هم فکر میکردم کمپانی توبیخم کنه ولی تا الان که خبر خاصی نشده.
تهیونگ: جینا میشه لطفا دیگه از این کار ها نکنی؟. کم که دردسر درست نکردی یهو دیدی مجبور شدی تاوان بزرگی بدیها!.
سوکجین: دیگه حرفی بود که زدم و البته که هیچ پشیمونی هم ندارم اگه میتونستم میگفتم با تو، تو رابطم.
تهیونگ: یا کیم سوکجین به سرت نزنه همچین کاری بکنیها!. یه کار نکن به جای همایت از فن هات هیت بگیری.
سوکجین: یعنی فقط نگران منی نه خودت؟. باورش سخته
تهیونگ: سوکجینا من نگران همگروهیهامونم این کار باعث آسیب به کل دو گروه میشه.
سوکجین: میدونم حالا منم که نگفتم که!. گفتم اگه میتونستم میگفتم.
تهیونگ: هـوم ولی به هرحال بازم مواظب خودت باش اتفاقی افتاد خبرم کن خب؟.
سوکجین: چشم عشقم!. تو چی؟. کارت چطور پیش میره؟. کامبکتون نزدیکه نه؟.
تهیونگ: آره کمتر از یه هفته دیگه مونده! تا اینجا همچی خوب بوده داریم برای کامبکشوها و برنامهها آماده میشیم.
سوکجین: هـوم حتما سرت خیلی شلوغه مواظب خودت باشیها خیلی هم به خودت سخت نگیر باشه؟.
تهیونگ: باشه نگران نباش.
سوکجین: خوب غذا بخوریها آسیب هم نبین.
تهیونگ: چشم!. من مواظبم انقدر نگران نباش.
سوکجین: نمیتونم!. وقتی برای هر سری کامبکتون کلی آسیب میبینی و وزن کم میکنی.
تهیونگ: این دفعه رژیم ندارم نگران نباش. دنس و اجرامون هم خیلی سنگین نیست.
سوکجین: هـوم باش پس خودت حواست باشه.
تهیونگ: چشم توم مراقب خودت باش.
سوکجین: هـوم، عزیزم من باید برم.
تهیونگ: باش خدافظ
سوکجین:خدافظ
![](https://img.wattpad.com/cover/379716364-288-k457169.jpg)
ESTÁS LEYENDO
𝚅𝙴𝚁𝙸𝚃𝚈( ˡᵒᵛᵉ ᵐᵉ ᴬᵍᴬᶤᶰ )
FanficVerity (Love me again) _تو واقعا میتونی فراموش کنی؟ +آره! این کاری بود که خودت باهام کردی. Couple: Taejin Ganer: Romnce. Angst Wrater: 𝐒𝐤𝐲