پارت «2»
سوار ماشین شدم و راه افتادیم سمت خونه جونکوک سوالای زیادی ذهنمو درگیر کرد پس به خودم جرعت دادم و پرسیدم شون+اقای جئون شما از کی با پدر من دوستید ؟
یهو دیدم جونکوک داره بلند بلند میخنده+سوال من کجاش خنده دار بود اجوشی
_تو خیلی بامزه ای ، نه به اون روز که میخواستی سرویس بدی نه الان که فهمیدی رفیق باباتم رسمی صحبت میکنی.
گونه هام از خجالت سرخ شد اگه به بابام میگفت اون روز اونجور بهش گفتم صد در صد گردنم رو میزد
+را.. راجب... اون... روز.... معذرت میخوام، من نمی..
_نمیدونستی رفیق صمیمی باباتم نه ؟
نه ارومی گفتم گونه هام مثل گوجه قرمز شده بود
_خوب حالا الان اب میشی میری تو صندلی جواب باباتو چی بدم، راستشو بخوای من مشکلی با این حرفا ندارم همون جور که پرسیدی گی ام ، پس دیگه خجالت نکش وراحت باش
دیگه چیزی نگفتم کم کم رسیدیم خونه جونکوک جلو در یه خونه نگه داشت پیاده شدیم جونکوک در رو باز کرد وارد که شدم یه خونه بزرگ با تم سفید مشکی با کلی کتاب
«خونه جونکوک»
+خونت خیلیی قشنگه
_من عاشق این ترکیب رنگم ، برو بشین برات شیر موز بیارم
+مرسی
جونکوک رفت اشپز خونه و با دوتا لیوان بزرگ شیرموز اومد سمتم
_بردار خوشمزس+ممنونم
لیوان رو برا داشتم گذاشتم رو میز خواستم بلند شم که خوردم به شیر موز و ریخت رو جفتمون+وای... بب... ببخشید من اصلا نمیخواستم اینجوری بشه
یه پارچه از اشپز خونه اوردم و زانو زدم جلوی جونکوک
دستمال کشیدم رو فاق شلوارش و شیر موز های ریخته شده رو پاک میکردم که یه دفعه جونکوک بلند شد از رو مبل
_بسه، این راست شه دیگه ساکم بزنی فایده نداره، دستمال رو بده من، برو حموم، حموم تو اتاقمهچیزی نگفتم رفتم سمت اتاق جونکوک درو باز کردم یه اتاق خواب با تم سفید مشکی مثل پذیرایی خونش، اتاق جالبی بود
اتاق جونگکوک
یه طرف از اتاق حموم شیشه
بود در شیشه ای حموم رو باز کردم رفتم داخل لباسمو در اوردم اب گرمو باز کردم تا شیشه ها بخار کنه ، چند دقیقه ای گذشته ولی مثل این که این شیشه ها قصد بخار کردن نداره بیخیال شیشه شدم و شروع به شست شو کردم که......
YOU ARE READING
My dream kookv
Fantasyچی میشه اگه به خاطر نمره هم خواب معلمت شی کاپل :kookv کاپل فرعی :نامجین، یونمین ژانر :رومنس، مدرسه ای، اصمات