پارت9:چقدر رومانتيك شده جديدا!

123 9 0
                                    

اين قسمت:چقدر رومانتيك شده جديدا!
تو داخل آشپزخونه نشستي و منتظري ريووك كارشو تموم كنه.
تو:"ووكيا تموم نشد؟"
ريووك:"نچ و تو هم سعي كن منو اوپا صدا كني هيچول هيونگ ناراحت ميشه!"
تو:"باشه ديگه نميگم"
ريووك غذاتو مياره ميذاره جلوت:"بخور،ديگه هم نبينم ناهار نخورده بري جايي ها"
تو لبخند ميزني و شروع ميكني به خوردن و اون هم نگات ميكنه كه...
كيو يهو وارد ميشه و چشاش به غذا ميوفته :"اوه ووكي مرسيييي اوي دختر برو اونور تر منم بخورم!"مياد يه سيب زميني ورداره كه ريووك ميزنه رو دستش :"اين واسه تو نيست كيو برو رد كارت زوود"و اخم ميكنه ..
كيو خيلي تعجب ميكنه چون اين اولين باريه كه ريووك نميذاره اون از غذايي كه ميخواد بخوره،با چهره اي متعجب از اونجا ميره بيرون.
تو:"اوپااا اين عالي شدههه خيلي خوشمزس"
ريووك بهت نگاه ميكنه و سرشو تكون ميده،اما تو خيلي گشنه اي شرو ميكني به تند تند خوردن و وقت نميكني حتي دهنتو تميز كني،اون مياد جلو و لباتو كه از غذا كثيفن رو ميبوسه و دوباره ميره عقب و با نگاه مهربونش بهت لبخند ميزنه.
تو دست از خوردن برميداري و بهش نگا ميكني.اونم بهت خيره ميشه و يهو از جاش بلند ميشه و مياد بغلت ميشنه و سرشو مياره نزديك و شروع ميكنه به بوسيدنت و تو هم با اشتياق به بوسه هاش جواب ميدي،كم كم بلندت ميكنه و مينشونتت رو اوپن و بيشتر ميبوستت و تو هم دستتو ميندازي دور گردنش و پاهاتو دورش حلقه ميكني! قطعا اين حس براي تو بهترين حس دنيا و اين وعده غذايي بهترين وعده غذايي عمرت خواهد بود!
**************
كيو:"واو هيچ فكر نميكردم ريووك يه روز اينجوري هات بشع"
هيچول:"بلاخره اينم از رب گوجه بودن درومد!"
هنري:"هيونگ به نظرتون اينا كارشون به كجا ختم ميشه؟"
هيچول:"معلومه ديه تخت!"
يسونگ:"نه بابا اين ازين عرضه ها نداره!"
كانگين:"هيوك چي شد؟"
هيوك:"هنوز دارم فيلم ميگيرم لامصب خيلي هات و رومانتيكه!"
هنري:"واااه اصلا به ذهنم هم نميرسيد ريووك هيونگ به اين رومانتيكي باشه!"
كيو:"اره جديدا خيلي رومانتيك شده!"
#تك_شات

زندگي با سوپر جونيورWhere stories live. Discover now