واسه اين قسمت ٢ تا آهنگو اگه گوش بدين خيلي خوبه .
never grow up -taylor swift
don't forget where you belong- 1Dبا آليس از پله ها پايين اومديم پياده راه افتاديم .
تصميم گرفتم حس كنم يه جوون خل و چل ام پس آهنگ كولد واتر جاستين رو با صداي بلند پلي كردم و همسنطور كه داشتيم راه ميرفتيم باهاش ميخونديم .
بعد گذراندن يه صف طووووولاني از آدم بالاخره سوار شديم.
توي اتاقكمون هم يه آهنگ آليس گذاشت كه به امشب ميخورد .
اسمشو نميدومم اما اين بود
midnight memories. baby you and me stumbling is the street sing it sing sing it
وقتي به بالا رسيديم.
آهنگو عوض كردو يه آهنگ آروم گذاشت .
(اينجا آهنگ تيلور رو پلي كنيد)oh darling don't you ever grow up dont you ever grow up just this simple . i wont let nobody hurts you won't let no one break your eaven know you want to just try to never grow ooohoh oh don't you ever grow up
درسته اين آهنگ تايپ من نيست اما واقعا منو به فكر فرو برد.
زمان ترسناكه .
توي آهنگ به اين اشاره ميكرد كه توي يه جا تنها بود و همه چيزاي قديم تموم شدن.
واقعا سخته اما بدون اينكه بدونيم داريم باهاش پيش ميريم.
سيگارو از توي جيبم در آوردم و روشنش كردم.
" به منم ميدي؟"
" نه من نميتونم هميچين كاري كنم تو نبايد بكشي وگرنه مثل من معتادش ميشي"
" پس تو هم نكش ، حداقل الان"
"باشه "
سيگارو زير پام انداختمو با كفشم خاموشش كردم.
به بالاترين نقطه رسيده بوديم كه يهو وايستاد.
چي شد؟
از تو بلند گو ها صدا اومد
" دوستان عزيز! متاسفانه مشكلي در قسمت برق رساني پيش آمده .
لطفا آرامش خود را حفظ كنيد و سر جايتان بمانيد. ما به دنبال حل مشكل هستيم"
عاليه حتي اينجا هم شانس ندارم . اما اين بالا موندن بهتره حداقل ويو داري.
" آهنگو قطع كنيد پليز)
" هي ال، مياي بازيمون؟ ٣ سال پيش؟ يادته؟"
" معلومه اما الان مدت طولاني آهنگ زياد گوش نميدم"
"مهم نيس بابا شروع كن"
" I don't wonna go to school i just wonna break the rules "" say you remember me standing in a nice dress "
"من با s يادم نمياد اه"
"باشه خب با a بگو"
"and I didn't want to write a song"" girl it's only you i set you on fire "
" eaven know you want to just"
"هييي اين آهنگو من گذاشتم چه حافظه اي"
"بگو"
" teach them how you journey ""you its you they add up to and im in live with "
" اه باشه بابا تو باز بردي الا"
" با حرفه اي ها رقابت نكن گل من"
" هر هر خنديدم"
" بيا يكم از منظره لذت ببريم."
( آهنگ واندي رو پلي كنيد پليز)
لندن . شهر من، با تموم شلوغياش و هرج و مرجش بازم خونه ي منه . حتي اگه دور بودم چندين سال بازم خونمه.
اين شهر بي رحم هست اما نه به اندازه نيو يورك .
اينجا جايي كه بهش تعلق دارم .
فلش بك ١١ سال پيش:
من" مامان من چند سال تو آمريكا بمونم امريكاي ميشم؟"
مامانم" هيچوقت ، تو هميشه يه بريتانيايس اصيل هستي دخترم هيچوقت فراموش نكن به كجا تعلق داري"
" يعني اگه حتي ٢٠ سال هم بمونم آمريكايي نميشم؟"
" نه هاني ، حتي ٢٠٠ سال هم بموني آمريكايي نميشي"
پايان فلش بك
وقتي بچه بودم دوست داشتم آمريكايي باشم تا كشورم بزرگتر باشه اما حالا عمرا.
اما حيف مادرم خودش فراموش كرده به كجا تعلق داره.حركت ناگهاني منو از فكر در آورد .
بالاخره رسيديم پايين .
باهم به سمت پشمك فروشي رفتيم و پشمك خورديم.
بعدشم توي اين اتاقاي عكس( چي ميگن بهش)
و چنتا عكس گرفتيم.
بعد هم به سمت خونه رفتيم.احساس نورمال بودن بهم دست داد.
" مرسي ال ، امشب خيلي خوب بود "
" واقعا كاري نكردم"
" مياي فيلم ببينيم؟"
" چه فيلمي؟"
" the 5th wave "
" مثل اينكه چاره ندارم بايد ببينيم"
"ايول"
"چندبار ديدي؟"
" با اينبار ميشه ٧٦ بار"
" تو ديوونه اي"
روي كاناپه لم داديم و شروع به ديدن كرديم وقتي فيلم تموم شد باز هم خوابمون نميومد تصميم گرفتيم عكس بگيريم.
هر كدوم توي يه اتاق رفتيم و شروع به آرايش عجيب غريب كرديم.
من خط چشممو پررنگ كشيدمو رژ پر رنگ زرشكي زدم بعد هم يه نيم تنه ي مشكي با كت چرم آويزون و شلوار چرم مشكي .
موهامم دورم ريختمو يه سيگار گرفتم دستم.
مثل قديميا شدم.
از اتاق اومدم بيرون و منتظر آليس شدم.
اون اومد بيرون .
يه خط چشم مدل مصري كشيده بود و رژ مشكي مات زده بود.
تقريبا لباساش شبيه من بود .
با هم چنتا سلفي گرفتيم و جلوي آينه هم عكس گرفتيم.
بعد از پاك كردن آرايشا بازم ديديم خوابمون نمياد:/
جلو تلوزيون نشستيم و يه كارتون گذاشتيم .
آخيييي يادش بخير.
كارتون شير شاه رو ديديم .تقريبا ساعت ٥:٣٠ صبح ديگه تصميم گرفتيم بخوابيم .
صبح با صداي زنگ موبايلم پاشدم.
خدا لعنتت كنه هر كي كه داري زنگ ميزني."الو "
با لحن عصباني گفتم.
" الو سلام الا"
"سلام چي ميخواي زين"
"آروم باش بابا😂 مياي بريم بيرون ؟ دوستم هم هست ""ساعت ٩ منو از خواب بيدار كردي !؟؟ واقعا كه نوچ نوچ ، ميايم منم دوستمو ميارم"
"اكي ساعت١٠ كنار كلبهتون"
"خدافظ"
نق زدم و از تخت پاشدم ، از تو يخچال يه چيزي پيدا كردمو خوردم.
رفتم پشت بوم و دوست عزيزم سيگار رو در آوردم و روشن كردم.
خب اين براي من سمّه اما كيه كه گوش بده؟!
سيگارمو كشيدم و رفتم خونه.
ساعت 9:30 .
وسط سالون نشستم و داد زدم.
" آليييييس"
" زهر مار بزار بكپم"
"پاشو بريم "
بعد دو ساعت حاظر شديمو رفتيم.
توي راه به آليس گفتم.
" ببين داداش منو يادته؟ هري؟"
" اره خيلي جيگر بود"
"حالا ، اون اينجاي اما به دلايلي يا به رو خودش نمياره يا واقن فراموشي گرفته.
ازت ميخوام عادي رفتار كني"
رسيديم دم مدرسه و رفتيم بالا از تپه.
YOU ARE READING
once in a life time(zayn malik)
Fanfictionاگه قلب يه دختر بشكنه هيچوقت مثله قبل نميشه.هيچوقت نميتونه مثله قبل اعتماد كنه... اما شايد بتونه مثل قبل عاشق بشه ... ****************************************** اين داستان در مورد دختريه كه قبلاً قلبشو شكوندن و همه ي احساساتش رو كشتن.الان ديگه قلبش...