I hate you I love you ~ Gnash
- اسم من لوییه...لویی ویلیام تاملینسون...من یکیو دوست دارم که نمیتونم بهش بگم
- میخوای کمکت کنم بهش بگی؟؟
حالتش سوال کردنش بیشتر با تعجب بود تا اینکه درخواست باشه
- نه...ای کاش میتونستی کمکم کنی
- خب...بگو اون کیه...من باهاش حرف میزنم
- پس با خودت حرف بزن هری...خودتو متقاعد کن که من عاشقتم و نمیخوام از دستت بدم
شنیدم که کنارم نفس برید...فک کنم زیاد روی کردم...ولی بالاخره که چی؟؟ باید بهش میگفتم
- لویی...من...من حتی تا حالا اینو حسم نکردم
- چیو حس نکردی؟؟
- اینکه یکی عاشقت باشه...یا عاشق کسی باشم...اگه من گی نباشم چی؟
- پس بذار من اولین نفری باشم که بهت یاد میدم عاشق باشی و عشقو باهاش تجربه میکنی
- من مطمئن نیستم لویی...من حتی نمیشناسمت...و ممکنه حتی هیچوقت نتونم ببینمت
- عشق دیدنی نیست هری...حس کردنیه...چند دقیقه پیش ازم پرسیدی چرا قلبم انقدر بی نظم میزنه...دلیلش عشقه...عشق من نسبت به تو...بذار بهت یاد بدم عاشق بشی
- باشه لویی...ولی من هنوزم...مطمئن نیستم درست باشه
- فقط خفه شو عشقم...و اون حسای کسشعرتو بریز دور (بخدا وسط احساسات نمیریدم به حس و حالتون نمیشد کرم دارم میدونم)
هری لبخند زد و سرشو به معنای تایید تکون داد
- من میرم عشق...فردا منتظرم باش...میام حسابی باهم حرف بزنیم
- باشه...منتظرتم
با خوشحالی از اتاق اومدم بیرون و شروع کردم به پریدن
دم اسانسور که رسیدم که اهنگو با خودم زمزمه میکردم و قر میدادم ()
- خبریه لو؟؟ داری میرقصی
- بهش گفتم کاررررلی...و حدس بزن چیییی...اون قبوووول کررررد
- خوبه...برات خوشحالم...فقط باید برم از الان یه ده تایی اب قند هم بزنم
- آب قند؟
- نصف دخترای این بخش بخاطر این خبر غش میکنن...پرستارای بخش توام در نظر بگیرم...فک کنم کل یه بیمارستانو باید آب قند بدم
**********
دیر شد .-.
ببخشید ._.
از این به بعد به احتمال اخر هفته ها اپ کنم ._.
VOCÊ ESTÁ LENDO
I will be
Fanfic- خستم.. + خب استراحت کن - نه تو نمیفهمی... *********************** این ورژن لریه فن فیک I will be که برای نایل نوشته شده بود دقیقا مثل اون نیست ولی تو همون موضوع نوشته شده...و تقریبا ممکنه چپترها شبیه هم بشه :)))