من با نايل قرار گذشته بودم كه شب بريم خونه ي سلنا نايل كه اومد من رفتم بغلش گفت اووووو خانوم خوشگله خنديدم گفتم اوووو اقا خوشتيپه گفت فكر كنم خانوم خوشگل تر از اقا نايل هست؟؟؟ خنديدم گفتم شايد عزيزم گفت بريم خوشگل گفتم بريم واي ماشين بنزم كه خريدي گفت به خاطر يه خانوم گفت اوووو وقتي رسيديم سلنا خودشو خوشگل كرده سلنا به منو نايل گفت بشينشن خسته هم هستين اب مبخورين؟؟ نايل گفت اره منم گفتم اره اب خنكي بود سلنا گفت من خنكش كردم تا شما ها برسين به تو و نايل بدم نايل گفت ممنون منم گفتم ممنون عشقم نايل گفت كاشكي دوست پسر سلنا هم ميومد سلنا گفت هري رو ميگي نايل گفت اره گفت داره مياد ساعت ٢ ميرسه ساعت كم كم ٢ شد هري اومد رو بوسي كرديم نشستيم نايل گفت خانوم آريانا شما افتخار ميديد كه با من برقصيد؟ گفتم بله من با نايل تانگو رقصيدم هري و سلنا هم رقصيدن خيلي خوش گذشت.