ورود اون دختر عجيب و شيرين به بك اپ سينگر ها اتفاق مهمي نبود اما من به دليلي كه نميدونم از اومدنش خوشحال بودم
اون موهاي خرمايي بلند داشت كه مثله ابشاري طلايي بودن و چشم هاش تركيبي از همه ي رنگ ها رو داشتن
سبز
ابي
خاكستري
اونا يه لحظه شبيه دريا بودن و لحظه ي بعدش طوفان رو جلوت به تصوير ميكشيدن و تو كسري از ثانيه ابر هاي سفيد و پنبه اي اسمون جلوت خود نمايي ميكرد
وقتي اهنگ هاي دمي يا بقيه ي سلبريتي هايي كه دوست داشتو ميخوند احساس ميكردي داري به سمفوني فرشته ها گوش ميدي
شايد اين حقيقت نداشت كه اون اينقدر بي نقصه شايد اينا همش توهم بود
اما يه چيزو مطمعنم
اون هم اين كه اين فقط توهم من نبود
از روز دوم اومدن اون يه رقابت اشكار ولي بدون برنامه ريزي بين من و جان به وجود اومد
جان
همون پسري كه هميشه دنبال اذيت كردن منه
و من يه چيزو مطمعنم
اونم اينه كه تويه اين رقابت جان شانس بيش تري داره
نه به خاطره ي قيافه ي جداب خداداديش
و نه به خاطر سيكس پك و شكم عضله ايش
بلكه به عنوان يه ادم استريت
چون اگه بخوام يه چيزو مطمعن باشم اون اينه كه اين دختر مظلوم و سر به زير حتي به سختي ميدونه ال جي بي تي چي هست! پس فكر ايم كه اون حاضر شه با من قرار بذاره رو هم بايد از سرم بيرون كنم
ولي
شايد
شايد بتونم به عنوان يه دوست باشم براش؟
شايد به جاي علاقش بتونم اعتمادشو جلب كنم
شايد به جاي اين كه اونو بغل كنم و ببوسم بتونم كسي باشم كه بغلش ميكنه و به درد دلاش گوش ميده
شايد يه روز رازاش رو بهم بگه
نميدونم اين اتفاقا ميوفتن يا نه اما ميدونم كه اون هيچ وقت رازمو نميفهمه
چون من ميخوام از دوستيش هم كه شده رويامو بسازم
چون من نميذارم واقعيت من به روياهام اسيبي برسونه
شايد نتونم تو واقعيت بهش برسم اما توي روياهام...
من ميتونم تمام چيزايي كه اون ميخوادو بهش بدم
سلام دوستاي عزيزم
خيلي و باز هم خيلي عذر ميخوام به خاطر غيبت طولاني اما مدرسه ها شروع شدن و خودتون بهتر در جريانيد
پس منو ببخشيد و نظرتونو راجب اين چپتر بهم بگيد
YOU ARE READING
Her Microphone
Teen Fictionمن هر روز و هر روز قضاوت میشم اما به من اعتماد کنید من ادمم