زين بلند خنديد و ابروهاش بالا رفتند " حالا كه بحثش شد ،من هريو ديدم. ما پيش اون و دوست ايرلنديش ميشينيم " اون به ليام گفت
" نايل ، اسم اون دوست ايرلندى نايله " لويى اه كشيد
" هرى كجاست ؟" ليام با ذوق پرسيد
" اونيه كه موهاى فر قهوه اى و دندوناى بزرگ داره، با ژاكت قهوه اى " زين اينو مثل يه راز زمزمه كرد
لويى عصبانى شد " دندوناش كاملا بهش ميان " اون گفت
زين ابروشو داد بالا " من مسخرش نكردم لو ، لازم نيست حالت دفاعى بگيرى " اون گفت و سعى كرد لبخندشو پنهون كنه
لويى شماشو براى ليام كه جمعيت رو بررسى ميكرد چرخوند. " شت ، اون ديد كه من داشتم بهش نگاه ميكردم " ليام گفت
" شما دو تا چه مرگتونه ؟ اين اتفاق بزرگى نيست. من مطمئنم شما بعد بازى هم ميتونيد ببينينش ، فقط اروم باشين " لويى با ناراحتى گفت
ليام از اين خوشحال به نظر ميرسيد و خنديد " درسته ، خب بازى داره شروع ميشه "
لويى دستاشو دور ليام انداخت و يه بار ديگه محكم بغلش كرد " قراره ببرى "
" قراره بهت خوش بگذره " زين اضافه كرد و اونا رو بغل كرد
لويى با ارنج ميزنه به زين و اين ارزش اين كه ليام چشاشو برگردونه و به ناله ى زين بخنده رو داشت . ليام دوييد و رفت و لويى و زين به سمت صندلياشون برميگشتند .
هرى به لويى لبخند ميزنه و وقتى لويى سر جاش ميشينه زين روشون رو با پتو ميپوشونه. بازى شروع شد و لويى بابت اشباع گرماى درون هرى كه از بغل بهش ميخورد خوشحال بود. سوت شروع رو كه زدمد لويى بدون هيچ خجالتى همراه زين با داد هاش شروع به حمايت ليام كرد
خجالت لويى حتى كمتر شد وقتى ديد نايل هم يه طرفدار بزرگه و داره براى تشويق تيم نعره ميزنه . لويى يكى دو بار برگشت تا هرى رو ببينه و وقتى ديد هرى داره نگاهش ميكنه يه لبخند رو لباش نقش بست.
" زود باز استايلز ، اين مهم ترين بازى فصله " لويى ميگه براى اينكه سعى كنه به خاطر توجهى كه هرى بهش كرده قرمز شدنشو بپوشونه
هرى لبخند زد و خواست حرف بزنه كه يه چيزى چشمشو گرفت و بلند شد " برو ليام برو " اون داد زد.
لويي براى چند ثانيه هنگ كرد تا زين و نايل رو ديد كه اونا هم وايسادن چون ليام داشت توپ رو به سمت دروازه ميبرد. لويى پريد رو پاهاش و تقريبا به خاطر اين حركت ناگهانيش افتاد ولى بازوى هريو گرفت كه بتونه وايسه .
YOU ARE READING
Fading || L.S | Complete
Fanfictionلویی درباره ی زیبایی میدونه ، ترکیب رنگ ها و جنس های مختلف که حس ظرافت رو درون آدم ها بوجود میاره. اون این ترکیب رو هر روز تو لباسی که طراحی میکنه وقتی که داره تو دانشگاه فشن درس میخونه به وضوح میبینه ، برش لباس ها ، رنگ پارچه ها ، پیچیدگی طرح ها ،...