اون به شماره یه نگاه سطحی انداخت و بعد پیامو باز کرد:
سلام دوست من!
من نایلم
و به کمک نیاز دارم! حس میکنم سوسکای خونمون زیاد شدن
و حس میکنم ینفر توی خونمون داره میگرده
یکم ترسناکه
فقط میخوام حواسمو پرت کنی!اون یه ابروشو بالا انداخت و به این فک کرد چقد ینفر میتونه فاکخل باشه:/
گوشیشو قفل کردو سمت متصدی بار برگشت و لیوانشو تکون داد: یکی دیگه!
خب درسته اون فاکخله اما اون همیشه یه کرم درونی داشت
اونم این بود که به فاکخلا نشون بده فاکخلن!بیاین بهش اعتماد کنیم
شاید یجایی به یه نتیجه ی جالب راجب فاکخلا برسیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡¡
تو فقط میتونی باهاش چت کنی
سوسکا نمیتونن آدمو بخورن :)پست ها کوتاه و گاه بلنده
و اینکه امیدوارم لذت ببرید:)#همون همیشگی_آنی
YOU ARE READING
Narry's Chats (persian)
Random+امروز یه اتفاق افتاد! _چی؟! +حس کردم دلم واست تنگ شد!!!!!! _ اوه...