3-کافیه

220 32 3
                                    


چراغ خوابو خاموش کردو کتاب توی دستشو بین کتابای کتابخونه ی بالای سرش جا داد!

اون اینو دوست داره که کتاباش نزدیکش باشن
پس طبیعیه کتابخونش بالا تاج تختش باشه.

یه نفس عمیق کشیدو چشماشو بست
ویییژژژ ویژ

چشماشو محکم روی هم فشار دادو بعد بدون اینکه بازشون کنه دستشو روی میز کنار تختش کشید.

وقتی گوشیشو پیدا کرد اونو جلوی صورتش نگه داشت و با باز کردن قفلش چشماشو باز کرد!

بخاطر نور خیلی سریع دوباره چشماشو بست...
چشماش که کمی عادت کردن
اون پیام شیتو باز کرد
"فاک یو پرسون"

اونو زمزمه وار خوند
چند ثانیه بهش خیره شد
تیک تاک تیک تاک تیک تاک بوووممممم
و ما اینجا اونو داریم که از خنده قرمز شده

بذارین باهاتون روراست باشم خودمم نمیدونم چرا...
شاید چون اون ناشناس از این خبر نداره که "اون" فقط میتونه بفاک بده
نه بفاک بره!!!

خندش که بیجون شد تصمیم گرفت جواب ناشناسو بده
پس تایپ کرد"سلام نایل"

بر خلاف انتظارش اون جوابی دریافت نکرد!
پس اون برای بار دوم گوشیشو روی میز کنار تختش پرت کرد و چشماشو بست و به خودش قول داد حتی اگه ناشناس واسش پیامی فرستاد اون فقط بخوابه و اهمیت نده!







امیدوارم موفق شی :)








تو نتونستی جوابش ندی
اگه تکرار شه بازم جواب نمیدی؟!













شما چی فکر میکنید؟!
"اون" بازم جواب پیام های نایلو میده؟!

Narry's Chats (persian)Where stories live. Discover now