نام کتاب: کنار رود پیدرا نشستم و گریستمنویسنده: پائولو کوئلیو
مترجم: آرش حجازی
اگه ترجمهی دلارا قهرمان هم پیدا کردید خیلی زیباست.انتشارات: کاروان
موضوع: داستانهای برزیلی-قرن ۲۰
دربارهی کتاب:
پیلار تصور میکند تمام آن چه را که در زندگی برایش اهمیت داشته، در یک هفته، سخاوتمندانه به او ارزانی شده، بنابراینقلبش را به روی عشق میگشاید و نور عشق را در خودش غرق میکند. او میپذیرد که معشوقش بعد از مدتی…این اثر پائولو کوئلیو، خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان مسحور خود کرده است. این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره می کند و می گوید در دوره های کوتاهی ممکن است دگرگونی های عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلا انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا می کند که عشق می تواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید می رساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آن ها را به راهی مبدل می کند که به خدا می رسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آن ها را در بر می گیرد و نمی گذارد احساس وانهادگی کنند.نظر من:
کتابای پائولو کوئلیو همیشه معروف بوده اما یه چندتایی هست که باید اول از همه خونده بشه و این کتاب جزو اون چندتاست!!
به نظرم یکی از بهترین کتابایی بود که خوندم و سخت تونستم بزارمش زمین...
پیشنهاد میکنم!!
IG: freakyreaders
ESTÁS LEYENDO
کتاب! کتاب! کتاب!
No Ficciónاین مخصوص اونایی هست که زندگیشون تو کتابها خلاصه میشه!! معرفی و انتقاد و... خلاصه بیاید و نظرتون رو درباره کتابها بگید و بتهاشون آشنا شید و لذت ببرید!!