داشتم از یه دختر بچه کوچیک مراقبت میکردم که پرسید ماشینم و کجا پارک کردم. من به پنجره و ماشینم که اونور خیابون بود اشاره کردم. اون به من نگا کرد و گفت"برو پیشش بدون اینکه به دو طرف نگا کنی" من ازش پرسیدم چرا و اون جواب داد"میخوام مرگ یه نفر و ببینم"
--
کی دلش تنگ شده بود؟😂
میخواید بازم از اینا بزارم؟(چیزای ترسناکی که بچه ها گفتن)
میتونید خودتونم اگه چیزی مثل ابن شنیدید بگید تا من بزارمش؛)
Vote
Comment
Follow
BẠN ĐANG ĐỌC
Horror stories
Kinh dịداستانهای کوتاه ترسناک ک پشماتون و فر میکنن؛) follow vote comment