*درحالِ پیام دادن*هری: من خیلی سفتم، بیب؛)
زن: اگه یه د داشتم، با خوشحالی اونو به تو میدادم. بوسبوس
هری: اصلا من چرا حیرتزده میشم از دستت...
.
.
.
.د 😂😂😂
مثلا نه من میدونم نه شما که منظورش چیه😂😂
ووت پلیز
میدونم پارتا کوتاهن ولی منم هرشب دارم دوتا آپ میکنم دیگه🙁
داستانِ بعدی رو شما برای ترجمه بهم معرفی کنین😊
YOU ARE READING
married to a larry shiper/persian translation
Fanfiction"من دوستت دارم همسر قشنگم"(wife) "شات آپ هری، تو گیی و همینه که هست." ~یا~ هری ازدواج کرده و زنش قسم میخوره اون عاشق لوییه. ~translate by ãvin~