part8

331 65 36
                                    

👈👈گایز یه چیز خیلی مهم موافقید فف رو تو تلگرام هم اپ کنم چون خیلی از دوستانمون واتپد ندارن و ازم خواهش کردن تو تلگرام ام کنم بکنم این کارو لطفا همگی جواب بدید👉👉👉

_برادری مون یا انتقامت از هری ؟؟یکیشو انتخاب کن زین

زین با چهره ی متحیر به لوک که این حرفو زده بود

که این حرفو زده بود نگاه کرد و با لکنت جواب داد

+م ..معلوم هست چی میگی لوک ؟؟؟حالت خوبه

م..من نمیتونم یعن...یعنی چی این حرف

لوک نگاهشو از نگاه زین دزدید و گفت

_ببین زین من نمیخوام هری هم مثل من بازیچه

دیگران بشه میدونی چرا ؟؟؟چون خودم بازیچه

بودم و نمیخوام اون هم مثل من خورد شه !!

نمیخوام مثل من زمین بخوره !!

و دستاشو مشت کرد و محکم به سینه زین کوبید وبلند  فریاد کشید

_میفهمی لعنتی ؟؟؟نمیییخوامممم

زین که هنوز هم گیج بود دستای لوک رو گرفت و

سعی کرد ارومش کنه

_ببین لوک من نمیخوام انتخاب کنم تو برادرمی و

اونم هدفمه من ..من نمیخوام اینکارو بکنم

لوک چشمای رنگ خونش رو به زین دوخت و گفت

_پس برو

زین حیرت زده پرسید

_چ...چی کجا برم ؟؟

لوک بلند تو صورت فریاد کشید و گفت

_وقتی نمیتونی انتخاب کنی پس برو ،برو و دیگه

هم برنگرد و همه خاطراتمون رو فراموش کنم

برووووو

زین سعی کرد جلوی لوک و بگیره

_نه لوک خواهش میکنم اینکارو نکن خودت که

میدونی من کسی رو جز تو ندارم خواهش میکنم

اینک..

لوک برید وسط حرفشو گفت

_زین من از نگاهت خوندم که میخوای انتقامت رو

انتخاب کنی خواهش میکنم برو تو هم یه عوضی

شبیه مایکلی پس برو اشتباه کردم که فکر کردم

برادرمی

زین التماس کرد

_لوک گوش کن

لوک به سمت پله های اتاقش حرکت کرد و گفت

_برو زین خواهش میکنم برو

where are you now?Where stories live. Discover now