Chapter 6

469 86 30
                                    

{یک ماه بعد}

-اوه مای گاد من عاشق این آهنگم صداش رو زیاد کن!

جیجی دستشو جلوی رادیو برد و صداش رو از اونی که بود بلندتر کرد. بهش لبخند زدم و از پنجره ماشین به منظره بیرون خیره شدم.

-اون تو رو اونطور که من دوست داره، دوست نداره

جیجی با اهنگ میخوند. مطمئنم اینو یجایی شنیدم.

-بیب، اسم این آهنگ چیه؟

ماشین رو پارک کردم.

-She's not me از زارا لارسون

لبخند زد.

ما تا وقتی که آهنگ تموم شه منتظر موندیم و از ماشین پیاده نشدیم. بعد از اینکه تموم شد، از ماشین پیاده شدم و به صندوق پستم که پر از نامه بود، نگاهی انداختم. با اینحال نمیخواستم که چکشون کنم چون میدونستم که چیزی به جز نامه های تبلیغاتی و به درد نخور توشون پیدا نمیشه.

وارد خونه شدیم و من کلیدها رو روی میز کنار در گذاشتم.

-بیب، من یه دوش میگیرم.

جیجی گفت و به طبقه بالا حرکت کرد.

باشه ای گفتم و به اتاق کارم رفتم. اهنگ رو جستجو کردم و با صدای بلند پلی اش کردم. چشمام رو بستم و غرق در اهنگ شدم.

دقیقه های طولانی میگذشت و اهنگ خیلی وقت بود که تموم شده بود. اون لیریکس آهنگ رو برای من نوشته بود. اون هر روز یک ورس متفاوت رو برای من مینوشت.

دلم براش تنگ شده.

لیام فقط میخواست بدونم که جیجی هیچوقت نمیتونه مثل اون باشه. الان میفهمم. من قبلا فکر میکردم که اون میخواد هیچوقت فراموشش نکنم و تا ابد احساس پشیمونی و بدبختی کنم. اون در واقع تنها بود.

اون میخواست بخشی از رابطه من باشه، چون تنها بود. بلند شدم و از پنجره به بیرون نگاه کردم. نامه...

خیلی زود بیرون رفتم و از تو صندوق پست همه نامه ها رو برداشتم. وارد خونه شدم و درو بستم و با عجله به اتاق کارم رفتم. شروع به خوندن نامه هایی کردم که قبلا بعنوان نامه های به درد نخور کنار گذاشته بودمشون.

با دیدن نامه های روزانه لیام، به اشک هام اجازه فرو ریخته شدن دادم. اروم بازشون کردم و شروع به خوندنشون کردم. اونا فقط، یه سری لیریک عادی بودن. نامه اخر توجهم رو به خودش جلب کرد. زود برش داشتم و بازش کردم.

زینی عزیز، (Dear Zaynie)

تو جواب دادن به نامه های من رو متوقف کردی. هر بار که تو بهشون جواب میدادی من اروم میشدم. حالا من تنهام. دوستت دارم زین و بهترین ها رو برات میخوام. منو ببخش که خسته ات کردم. من اینجام، تو اینو میدونی عزیزم، چون من هفته ای دیگه، ماه یا سالی دیگه بخاطرت منتظر میمونم.
به یاد داشته باش زین، اون من نیست.

-Your Liam

"اون تو نیست" به خودم گفتم. از دفتر کارم بیرون دویدم و کلیدهای ماشین رو برداشتم.

-برمیگردم جیجی.

با عجله به بیرون رفتم و سوار ماشینم شدم. به سمت یک خونه ی خیلی آشنا حرکت کردم و وقتی به اونجا رسیدم، ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم.

به طرف در خونه رفتم و در زدم اما کسی جواب نداد. نوری از سالن ناهار خوری به چشم میومد. روی پنجه پام ایستادم و از پنجره به داخل خونه نگاه کردم که قلبم ایستاد.

اون داشت میخندید. به نظر خوشحال میومد. مثل اینکه فرق کرده. لبخند تلخی زدم. اون لیاقت همه شادی های توی دنیا رو داشت.

پیش ماشینم برگشتم و در سکوت توش نشستم. گوشیم رو به ضبط ماشین وصل کردم و آهنگ لیام، در واقع اهنگ خودمون رو پلی کردم.

به خونه برگشتم و مستقیما به دفتر کار غم انگیزم رفتم.

لیام عزیز،

اون من نیست. (She's not me)

-Your Zayn

[The End]

گرفتید دیگه چیشد؟:))
لیامم یکی دیگه رو پیدا کرده بود:))))
جمله اخر زین هارتمو تیکه تیکه کردT^T

این استوری اولین تجربه ترجمه ام بود و امیدوارم ازش خوشتون اومده باشه^^
عال د لاو💛
#Qazal

She's Not Me [Z.M | Persian Translation]Where stories live. Discover now