*توي بيمارستان*
سم:تو خيلي خون از دست دادي...چيزي يادت مياد؟
كَس:اينكه توي يه آمبولانس بودم.
سم:نه من با بيبي آوردمت اينجا.
كَس*گيج شده*:ولي صداي آژير ميومد.
سم:صداي دين بود.
دين:خب نگران بودم!
YOU ARE READING
destiel fun
Humorcastiel:is that supposed to be funny? dean:no castiel: dean:it's hilarious -supernatural-