35

789 144 16
                                    

*توي بيمارستان*

سم:تو خيلي خون از دست دادي...چيزي يادت مياد؟

كَس:اينكه توي يه آمبولانس بودم.

سم:نه من با بيبي آوردمت اينجا.

كَس*گيج شده*:ولي صداي آژير ميومد.

سم:صداي دين بود.

دين:خب نگران بودم!

دين:خب نگران بودم!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
destiel funWhere stories live. Discover now