1

1.7K 378 21
                                    

هوسوک عزیز

نتونستم انجامش بدم
واقعا نمیتونم انجامش بدم
نه حالا که تو اینجایی
نه حالا که تورو توی ذهنم تجسم کردم
این که چطور هر دفعه حالم رو میپرسیدی
این که چطور نگرانم بودی
مهم نیست اگه با اون دختری
دیده لبخندت کافیه
کافیه تا یه دلیل برای زندگی کردن داشته باشم
حالا وقتی صبح از خواب بلند میشم میدونم هدفم چیه
این که بتونم دوباره لبخندت رو...
اون چهره محشرت رو ببینم
حالا
حالا کاملا منو میشناسی درسته؟
اسمم رو میدونی مگه نه؟
متاسفم اگه برات دردسر درست کردم
اما واقعیت اینه
تو نجاتم دادی
اومدی
و نجاتم دادی
الان دیگه دلم نمیخواد زندگی رو که تو یه بار نجاتش دادی نابود کنم!
این زندگی حالا ارزشمند شده
چون تو بهم گفتی که برات مهمه زنده موندنم
ممنونم هوسوک

-مین یونگی

Dear hoseokWhere stories live. Discover now