3

1.6K 369 11
                                    

هوسوک عزیز

وقتِ ناهار کنار من نشستی
ازم پرسیدی که چطورم
و گفتم که خوبم
به لطف تو زندگی کم تر سخت میگذره
ازت خیلی خیلی ممنونم
متاسفم اگه زیاد حرف نمیزنم
صادقانه،نمیدونم چی باید بگم!
وقتی به چشم هات نگاه میکنم همه حرف هام رو از یاد میبرم!
هر چند هیچ وقت کسی بهم یاد نداده که چی باید بگم
کسی بهم نگفته چطور باید حرف زد و احساسات رو،  رو در رو با کلمات بیان کرد
حس میکنم نوشتن برای بیان احساساتم راحت تره!
امروز
روز خوبی بود!
با تشکر از تو،
و نگرانی هات!!

-مین یونگی

Dear hoseokWhere stories live. Discover now