واتساپ گایس؟؟ چطورین
امیدوارم که حالتون خوب باشه (چه رسمی شد:/😂)
من اومدم با پارت۲ a true love
ولی خب اندکی تغییر داره..مثل چی؟
من اومدم داستان رو به اول شخص تغییر دادم یعنی داستان از زبان شخصیت های مختلف داستان بیان میشه.
خب دیه بیشتر از این حرف نمیزنم..
بریم که ببینیم تو پارت۲ چخبره..
Let's go:)
*****
«سم»
از همون موقع که بیدار شدم کیسی جلوم مشغول کتاب امتحان گواهینامشه،حق هم داره اون توی رانندگی افتضاحه باور دارم که ایندفعه هم قبول نمیشه ولی خب بهش چیزی نمیگم که ناراحت نشه.
روی کتابش خیمه زده قیافش جوریه که اگه یک مین دیگه به اون کتاب نگاه کنه میزنه زیر گریه
-کیس نظرت راجبه اینکه بجای اینقدر زل زدن به اون کتاب بدبخت بری یچی درست کنی که من از گشنگی نمیرم چیه؟
سرشو بالا میاره و بهم نگاه میکنه
کیسی: ببخشید عزیزم ولی من نباید یک مین هم از این کتاب غافل شم..میدونی که تایم کمی برای مطالعش دارم و امتحانمم فرداس.
چشم غره براش میرم واز سره جام بلند میشم
-اره بیب تو قبول میشی..دو بار!!!
متوجه لحن تمسخر امیزه من میشه و بنظر میرسه که ناراحت شده..ولی میدونی چیه؟ به درک! اون بلند نشد به خاطر اون کتاب مسخرش برا من غذا درست کنه
میرم سر یخچال که ببینم چی هست واسه خوردن ولی تنها چیزی که هست..هیچیه! نه هیچیه هیچی ولی مثلا من نمیتونم پیاز یا گوجه داخل یخچالو خام خام بردارم بخورم..پس در نهایت چیزی تو این یخچال لنتی نیست.
در یخچالو محکم میبندم و به سمته اتاقم میرم
این دیگه چه زندگی مزخرفیه...
یه تی شرت گشاد مشکی با یه شلوارجین برمیدارم تنم میکنم
میرم سمت در خونه و بدون اینکه چیزی بگم میرم بیرون
داشتم به اینکه برم مک دونالد فکر میکردم که گوشی تو جیبم میلرزه گوشیمو بر میدارم که ببینم کیه
و بله..کیسی ال د تایم!
-بله؟
کیسی: سم معلوم هست کجا رفتی؟
طرز حرف زدنش طلبکارانست،متنفرم وقتی یکی باهام اینجوری حرف میزنه.
-تو که حتی نمیخواستی یک مین از تایمتم هدر بدی ها چیه الان چیشد زنگ زدی؟ تبریک میگم من دارم الان تایمتو هدر میدم پس برای اینکه بتونی دوباره به درسات برسی زود قط میکنم!
و تق تلفن قط شد
میدونم میدونم الان شبیه یک بچه چهار ساله حرصی ام ولی خب قبول کنین اون رفتارش اشتباه بود..
صدای بوق ماشینی توجه منو جلب میکنه
الکس!! اون همیشه مثل یه نفرین دنبالته
سعی میکنم نادیدش بگیرم و به راهم ادامه بدم
سرشو از شیشه ماشینش بیرون میاره و بلند داد میزنه
الکس: ساموئل هیل؟
با این کارش توجه همه مردم رو به خودمون جلب کرد اخه لعنتی انگار یه شیپور تو حلقش داره
سعی میکنم عادی جلوه کنم و با یک لبخنده مصنوعی سمتش بر میگردم و اروم میگم
-زهرمار الکساندر راس!
*****
«الکس»
داره بهم بی توجهی میکنه! خودش میدونه که از این کارش متنفرم..
سرم رو از پنجره بیرون میکنم و بلند اسم کامل و فامیلشو صدا میزنم
قیافش طوری شده که انگار میخواد همین الان منو خفه کنه برام مهم نیست چون اون سم هیله و از همه چیز و همه کار (البته بجز خوردن) متنفره.
ماشینم رو پارک میکنم و به سمت سم حرکت میکنم
سم:کیسی گفت بیای دنبالم؟
-سلام!
سم:جواب منو بده
-سلامت کو؟
سم:زهرمار گفتم جواب منو بده
-بی ادب
دیگه حرفی نمیزنه و به راهش ادامه میده
ازش میپرسم
-مک دونالد؟؟
من میدونم اون عاشق اونجاست و از اونجایی که مسیرمون همون طرفه کاملا حدس میزنم که میخواد بره اونجا
-میمیری حرف بزنی هیل؟
سم:اره!
دستامو تو جیبم میبرم و سرمو تکون میدم
-پس الان باید مرده باشی
سم:محض رضای خدا الکس انقدر چرت و پرت نگو
-باشه..
رسیدیم دم در مک دونالد،درو برای سم باز میکنم و با لبخند میگم
-اول خانوما
قیافش پوکر تر میشه ولی بعدش یه پوزخند میزنه
سم: پس اول تو برو داخل
میخندم و میدونم انقدر لجباز هست که زودتر از من نره داخل پس حرفش رو گوش میدم
سر یک میز میشینیم و دوتا ساندویچ سفارش میدیم..
سم پوکر به میز زل زده و منم به اون..اونقدر سایلنت هست که بدونم الان اگه من حرف نزنم اون هم تا قرن ها حرف نمیزنه
-چخبر؟
سم:هیچی
هنوزم همونجور به میز زل زده
-راجب پارتی کارل خبر داری؟
سم:نه
-کارل امشب تو خونش یه پارتی داره گفتش تو و کیسی هم دعوتین
سم:کیسی فردا امتحان داره و سعی داره کل کتاب اموزشیش رو امروز بخونه..پس اون قبول نمیکنه که بیاد
ساندویچ هارو میارن و چشم های سم با دیدنشون برق میزنه انگار که زندگیو بهش دادن..سری شروع میکنه به خوردن ساندویچش
-حالا تو بهش بگو
همونجور که دهنش پره شروع میکنه به صحبت
سم:مگه کوری اون حتی به قول خودش وقت نداشت بلند شه برای من غذا درست کنه..بعد بیاد مهمونی؟ به خدا اگه این کارو هم کنه باهاش کات میکنم.
پوزخند میزنم و یک گاز از ساندویچم
-اره فقطم سره شکمت! جالبه!
بهش نگاهی میندازم،کناره لبش سسی شده
دستمو دراز میکنم و با شستم سس گوشه لبشو پاک میکنم و بعد اروم شستمو تو دهنم میزارم
قیافش پوکر شده و ساندویچشو رو میز میزاره
سم:این اشغال بازیا چیه تو فیلم میبینی جوگیر میشی رو من پیادشون میکنی؟؟؟ میلمو بهم زدی لعنتی
یکم از اینکه انقدر از اشاره هایی که من بهش میکنم تا بهش بفهمونم بهش حس دارم بدش میاد ناراحت میشم ولی میخندم بهش
-جوگیر نشدم فقط لبت که سسی بود تمیز کردم.حالا بهم بگو اگه کیسی نیاد تو که با من به پارتی امشب میای؟
سم:چی باعث شده فکر کنی که من میام پارتی مسخره کارل؟ خودت خوب میدونی از اینجور جاها متنفرم!
سرمو تکون میدم
-تو از همه چیز متنفری..بیخیال انقدر غار نشین انسان گریزون نباش فقط یشبه
سم:نمیخوام
-هیل؟
این حرفمو با حالت مظلومانه و پر از خواهش میزنم..البته که من ادمی نیستم که به کسی خواهش کنم،ولی سم..اون برای من فرق داره!
سم: نه الکس من قرار نیست با تو به اون مهمونی بیام
خدا لعنتش کنه این لحنمم جواب نداد!..خب دیه راهی برام نزاشته من نمیتونم از چیزی که میخوام هیچوقت دست بکشم.
*****
«سم»
من اون حالت چهره رو خوب میشناسم و این کوفتی اصلا نمیتونه خوشایند باشه!!
الکس:تو با من به اون مهمونی میای ساموئل هیل
لحنش دیگه خواهش نیست بلکه داره بهم دستور میده..فاک بهش فاک به الکس فاک به این قیافه جدیش فاک به...
من از اینکه کسی بهم دستور بده متنفرم ولی این نره خر،این تنها کسیه که من نمیتونم در برابرش وایستم چون میدونم که این عاقبت خوشی نداره..الکس همینطور که مهربون و ریلکسه یک خوی بسیار وحشی و وحشتناک داره که اصلا دلم نمیخواد اون روش رو دوباره ببینم بنابرین باید تسلیم شم و بهش جوابی که میخواد رو بدم
-باشه..
صدام دوباره انگار داره از ته چاه میاد
الکس یه ابروش رو بالا میده و یک قیافه ای که داد میزنه (الان رئیس منم) به من زل میزنه.
الکس:نشنیدم
لبمو از حرص گاز میگیرم..کوفت! اون خیلی هم خوب شنید من چی گفتم
-گفتم باشه
بلاخره لبخند میزنه و از اون حالت تدافعیش در میاد
الکس: گود بوی...
*****
خب گایز اینم از پارت۲ بنظرتون قراره چه اتفاقایی تو شب پارتی بیفته؟؟😈😂 مرسی که تا اینجا منو همراهی کردید امیدوارم که لذت برده باشید و فالو وت و کامنت و اینا یادتون نره..دیه اره خلاصه بدرود🖤«ادامه دارد...»
YOU ARE READING
"𝘼 𝙩𝙧𝙪𝙚 𝙡𝙤𝙫𝙚🖤🥀
Randomلبهاشو محکم به لبهای اون کوبید و با مزه مزه کردنش کل بدنش داغ شد.. سم: الکس..این درست نیست! منو تو نمیتونیم.. دوباره شروع به بوسیدن لبهاش کرد و امون حرف زدن بهش نداد الکس: فقط ساکت شو سم هیل! نمیخواماین لحظه خوشو از خودم بگیرم... ژانر: عاشقانه،کمد...