"The party night"🖤🥀ATL part4

59 4 1
                                    

هی گایس من برگشتم..
ساری واقعا میدونم خیلی وقته که نبودم و این پارت و خیییلی دیر اپدیت کردم🥴💔به خودم گفته بودم تا ریدرا به ۲۰۰تا نرسه پارت بعد و اپدیت نمیکنم..حالا خلاصه ک دوباره برگشتم!خوش برگشتم😐😂!
امیدوارم از این پارت لذت ببرید.
برید بخونید خودافس🖤
*****
«سم»
حتی خودمم نمیدونم دارم چه غلطی میکنم،الان تنها چیزی که میخوام فقط و فقط اونه!
معلومه که از کارم تعجب کرده
سعی میکنم یچیزی بگم که بتونم بفهمم مودش الان چیه
-چیه منو نمیخوای..؟
به چشمام نگاه میکنه...





نه!



نه!یعنی چی که نه! نمیتونم بفهمم الان بهم گفت نه...واسه چی؟ یعنی من اشتباه فکر میکردم؟؟ یعنی واقعن الکس از من خوشش نمیاد؟..سم احمق..ای پسره احمق اخه با خودت چی فکر کردی
احمق احمق... نمیدونم چرا ولی ناخداگاه توی چشمام اشک جمع شده شاید بخاطر همون کلمست..شاید بخاطر نه اون عوضیه!
کلمات از دهنم بیرون نمیاد اگه دهن کوفتیمو باز کنم گریه میکنم..میدونم نباید بیشتر از این غرورمو له کنم
الکس:سم؟؟
کوفت...هیچی نمیتونم بگم
بهش نگاه میکنم و سعی میکنم به خودم بیام...
نه نه نه نمیشه نمیتونم اروم باشم
دستمو مشت میکنم محکم میزنم تو صورتش..
«الکس»
حتی الان از اون موقع که بوسیدم شوکه ترم
گوشه لبم مایه داغی حس میکنم،دستمو روش میکشم
داره خون میاد
هیچی نمیگم هیچ کاریم نمیکنم ولی اون مثل اینکه خیلی عصبیه بیشتر از عصبی میشه گفت ناراحته
دوباره به سمتم حمله ور میشه و یقه لباسمو میگیره
سم:چطور میتونی انقدر عوضی باشی ها؟یکاری میکنی فک کنم دوستم داری بعد منو پس میزنی؟؟ فقط میخواستی  منو مسخره کنی حرومزاده؟؟
یک مشت دیگه هم تو صورتم میخوابونه
قطرات قرمز رنگ خون روی پیرهن سفیدم میریزه..و همینطور اشک های ساموئل روی صورتش!
خیلی درد داره،نه زخم ها..بلکه چشمای خیس اون
هیچوقت گریشو ندیدم دلمم نمیخواسته که ببینم
ولی امشب اون بخاطر من داره گریه میکنه
دستشو از رویه یقه لباسم پایین میارم،برای اروم کردنش فقط یه کار تو ذهنمه.
میخوام بغلش کنم ولی اون محکم هلم میده،دستاشو جلوی صورتش میگیره که گریه کردنشو نبینم
موهاش روی انگشتای دستش ریخته
صداش انگار از ته چاه میاد
سم:ازت..متنفرم! گمشو
سرمو اروم تکون میدم و به حرفش گوش میدم
از اتاق میرم بیرون..
حالم از خودم بهم میخوره
میدونم
سوال همتون اینه که چرا؟
چرا گفتم نه
منی که این اتفاق برام رویا بود
چرا باید میگفتم نه؟
من نمیتونم اونو برای خودم داشته باشم
هیچوقت نمیتونم
اینده ما باهم دیگه کوره
منو اون یروز باهم تموم میشدیم
پس
چه بهتر که چیزی شروع نشه
نمیخوام بعدا بخاطر من اسیب ببینه
مهم تر از همه سم ماله یکی دیگست
کسی که در اینده باهاش خوشبخته
کسی که میتونه باهاش صاحب بچه های خودش شه
دختری که میتونه با افتخار به همه معرفیش کنه
فکر اینا دیونم میکنه
ولی حقیقته!
من سم و ایندشو بخاطر خودخواهی خودم خراب نمیکنم

«ادامه دارد»

*****
گایس مرسی از اینکه خوندین و ساری که خیلی این پارت کم بود و اونجور که فکر میکردین پیش نرفت😂💔
اره اره میدونم خیلی دیه غمگین شد اصلا مریضم باید داستان زجراور باشه😐🙄
به هر حال برین منتظر پارت بعد باشید لاوتون دارم
بای🖤✨

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 30, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

"𝘼 𝙩𝙧𝙪𝙚 𝙡𝙤𝙫𝙚🖤🥀Where stories live. Discover now