خب این فصل دوم فن فیک only you هست
عزیزان لطفا اول فصل اول و بخونن بعد فن فیکthe pain و شروع کنن
به دوستاتون معرفی کنید و اینکه زیر این پارت و بترکونین؛)___________________________________
(فصل دومonly you)🥀
_اینا چیه؟
تقریبا جیغ زدم
داشتم میلرزیدم شوک بدی بهم وارد شده بود
دیویدکه تااونموقع باگیجی به اون کیف سیاه رنگ زل زده بود اروم سرشو اورد بالاوزمزمه کرد:بزار برات توضیح بدمزارزدم:چیومیخوای توضیح بدی لعنتی میدونی چندنفرقربانی شدن.....تودخترمو بی پدرکردی
جمله اخرموجیغ زدم
احساس میکردم هرلحظه رگایه سرم پاره میشه فشارزیادی روداشتم تحمل میکردم هنوزنتونسته بودم این موضوع روهضم کنم داشتم روانی میشدم
دیویدنگران اومد سمتم خواست دستموبگیره که رفتم عقب_چرا اینکاروکردی....مگه اوناباهات چیکارکرده بودن
بابغض گفت:توهیچی نمیدونی
عصبی پوزخند زدم وگفتم:بگوتا بدونم حداقل شاید درکت کنم
دستشوبرد لایه موهاشو چندقدم رفت عقب
دیوید:کندیس ازم خواست تابرم انباروچندتا امپول وسِرُم بیارم....رفتم داشتم برمیگشتم که صدایه زنگ گوشی اومد اون زنگ ماله من نبود دنبال صدا رفتم رسیدم به یه کیف سیاه صدا ازداخل کیف بودوقتی کیف وبازکردم دهنم بازموند اون همه الماس تواین کیف چیکارمیکرد؟!!!!....گوشیوجواب دادم....
بهم نگاه کرد منتظربودم بقیه جریان وبگه اب دهنشوقورت دادو ادامه داد:جیسون بود من اونموقع نمیشناختمش وقتی جواب دادم یه کلمه گفت....به بازیه من خوش اومدی.....
دیگه چیزی نگفت ازجیسون بیزاربودم ازش متنفربودم اون ادم زندگیه خیلیاروخراب کرد
دیوید:جیسون کافیه یه نقطه ضعف ازت پیداکنه....من مجبورشدم اون الماسارونمیخواست اون هری رو میخواست
باشنیدن اسم هری جون گرفتم واروم گفتم:اون...یعنی هری...هنوز زندست؟!!
توچشمام خیره شدوبدون اینکه به سوالم جواب بده باحرص گفت:همیشه هری رومیخواستی....میدونی چرا قبول کردم اینکارو؟!!....چون جیسون گفت اگه اینکاروبکنم توروماله خودم میکنم
_من هیچوقت ماله تونمیشم پسرخاله
خواستم ازاتاق برم بیرون که بازوموگرفت
دیوید:کجا؟
بازومو ازتودستش کشیدم بیرون وگفتم:میرم جایی که تواین چهارسال بایدمیرفتم ونرفتم....دنبال هری
دیوید:فکرمیکنی هنوز زندست؟
_فکرنمیکنم مطمئنم...
_______________________________
خب اینم پارت اول (درد)
سین و لایک باید زیاد شن تا پارت بعد و بزارم...