biaboon

439 119 103
                                    

داشتم نوت گوشیمو میگشتم که دیدم ی جا نوشته بودم :

خدایی که باعث شده من پامو بزارم رو این کره خاکی ی ماموریت بزرگ برام کنار گذاشته و این تقصیر منه که نمیتونم پیداش کنم

میدونین راستش شنبه که رفتم پیش مشاورم ازم پرسید : هدفت چیه ؟

و من ی لحظه فکر کردم مغزم خالیه خالیه !

درست جلوم تصویر ی بیابون بود که ی خار داشت به خاطر ی باد کم جون از این طرف میرفت به اون طرفش !

بهش گفتم نمیدونم راستش هدفی ندارم یعنی قبلنا داشتما اما الان فقط دنبال اینم که رتبم خوب بشه تا بقیه ازم راضی باشن بعدش خیلی مهم نیست برام .

گفت : یعنی چی ؟! خب قبلن هدفات چیا بودن ؟!

گفتم مثلا یکی از هدف هام که نه ارزو هام این بود که برم امریکا مهندسی خوردگی بخونم چون مث این که فقط اون جا تدریس میشه ! ولی به هرکی گفتم بهم گفت زارت بابا بگیر بشین سر جات ಠ_ಠ

بعد ازم پرسید : چی خوشحالت میکنه ؟ و من دوباره صحنه ی بیابون بی آب و علف جلوی چشمام ظاهر شد !
گفتم : نمیدونم :)

گفت : وا مگه میشی چیزی نباشه که خوشحالت کنه ؟!!!!!

و من دو روزه که دارم میگردم ببینم چی خوشحالم میکنه و نتایج جالبی داشت! (。・ω・。)


حالا همه این حرفارو زدم که ازتون بپرسم :

هدفتون چیه ؟!

چی خوشحالتون میکنه ؟!

اگه هیچی هم نیست بنویسین بیابون (^.^) ولی بنویسن .

اخه ی کم ناامید شدم از نوشتن این بوک :)

ی حسی بهم میگه اشتب زدم واتپد جا این کارا نیست
(´・_・')

FulfillMent at WorKWhere stories live. Discover now