صبح روز بعد، لوهان با گیجی تمام مرخص شد.
کاری جز انجام دادن کار های مرخص شدنش نتونست انجام بده.میخواست
اما نمیتونست.حتی بی دلیل رئیس چاق بوگندوش بهش یه هفته مرخصی با حقوق و مزایا داده بود!
و این نه تنها برای لوهان، بلکه برای تمام کسایی که با لوهان توی یه بخش کار میکردن عجیب بود!
رئیس سخت گیری که توی بدترین شرایط جسمی، کارکناش رو مجبور میکرد سر کارشون حضور پیدا کنن، بی هیچدلیل و توقعی به لوهان مرخصی داده بود.اونم با حقوق کامل!
لوهان تمام کارهایی که میکرد، بی ارادهی خودش میکرد.
میدونست روی کارهاش اختیاری نداره، اما نمیتونست با بی اختیاریش مقابله کنه.وقتی به خودش اومد که دو تا خیابون پایین تر از خونش، روی دوچرخش مشغول رکاب زدن بود و مقصدش خونش بود.
تمام اتفاقای روز قبل رو یادش اومد.
اون چیز کوفتی کوچیک که الان میدونست یه اِلفه، اسمش سهونه و طبق گفتهی خودش، نذاشته اخراج بشه.
اما چجوریش معلوم نبود.و لوهان هنوز معتقد بود داره توهم میزنه!
یه توهم طولانی!پا تند کرد و با دو برابر سرعت قبلش، رکاب زد تا زودتر به خونه برسه و زودتر سر از اتفاقی که افتاده بود در بیاره.
وقتی خودشو توی دو قدمی خونش دید، دوچرخه رو ول کرد و با پرش های خرگوش گونه خودش رو پرت کرد توی خونش.اگه اون کوتوله تونسته کاری کنه که رئیس گند اخلاقش اون همه بهش مرخصی بده،پس میتونه کاری کنه که دوچرخش دزدیده نشه!
با عجله کفششو در اورد و وسط خونه ایستاد.باید چیکار میکرد؟
نه که برای دیدن اون "سهون" عجلهای داشته باشهها.
نهفقط میخواست زودتر به خودش اثبات کنه نه تنها توهم نمیزنه، بلکه الان یه عالم مرخصی با حقوق و مزایا گیرش اومده!
اونم الکی الکی و بدون دلیل!
چی میشد اگه اون الف کوتوله رو میتونست همیشه پیش خودش نگه داره؟
دنیاش بهشت میشد!
دیگه لازم نبود سر کار بره
کلی پول به جیب میزد.
یه خونهی خفن میخرید
شاید میتونست کاری بکنه که یه مدل معروف بشه؟!!
چیزی که لوهان همیشه آرزوشو داشت
یا شایدم یه خواننده؟
شایدم باید میرفت تو کار سیاست و کمکم با وجود کمک کوچولوش میتونست کل دنیا رو تحت سلطهی خودش بگیره؟
البته نه
لوهان آدم زیاده خواهی نبود
نمیخواست کل دنیا واسه اون باشه
سختش میشد!
شاید باید محبوب ترین آدم توی آسیا میشد؟
یه دوست دختر خوب گیرش میومد
یه دختر سکسی و پولدار با یه اخلاق خوب و تحت فرمان لوهان!
شاید باهاش ازدواج میکرد
VOUS LISEZ
Lovely Mistake
Nouvelles~مینی مینی فیک : اشتباه دوست داشتنی~ 📍کاپل:هونهان 📍ژانر: فلاف ، طنز برش کوچولویی از مینی فیک: 🧷با حس کشیده شدن شلوارش به خودش اومد و پایینو نگاه کرد. توهمش داشت شلوارشو میکشید...خیلی واقعی! جیغ زنونهای کشید و سمت اتاقش پرواز کرد... 🧷با درد ع...