نایل ربد و شامبرشو پوشید، سعی کرد خواب آلود بنظر بیاد و همینطور که چشمشو میمالید و به زمین و زمان فحش میداد رفت طبقه پایین
نایل: سلام بابا.
کریس: سلام نایل. خوب خوابیدی پسرم؟
_ آره ممنون.
کریس رفت روی مبل نشست و به نایل اشاره داد ک رو مبل رو به رویی بشینه.
کریس: خب نایل برنامت چیه؟
_در مورد چی بابا؟
_درمورد مدرسه، امسالم میخوای کل سالو نیای مدرسه؟
_ببین بابا، واقعا جالبه ک به یکی دو هفته میگی کل سال... پوف، بیخیال تو که از با نفوذ ترین ادمای اینجایی وقتی میتونم بدون زحمت ب همه چی برسم چرا باید ب خدم زحمت بدم؟
کریس هوران عصبی از جاش بلند شد و داد زد:
چرا؟؟ جوابش سادست نایل جیمز هوران، چون من میگم! و من میخوام! میخوای چی بشی پسر؟ یه مهندس فوق العاده یا یه پپه که هیچی حالیش نیست و زیر دستاشم بش زور میگن..؟_بابا...
_بابا بی بابا! از فردا هر روز میای مدرسه مگه اینکه واقعا مشکلی برات پیش اومده باشه!
_نه، من عادت ندارم هر روز بیام مدرسه بابا... من واقعا بهم فشار میاد... لطفا..
_پوف باشه، سه روز در هفته.. ولی تمام ساعت مدرسه رو تو مدرسه میمونی!
_هعی... چشم
_افرین، من دارم برمیگردم مدرسه جایی نرو
_باشه دَد
نایل به کریس زل زد تا از در بره بیرون و بعدش دوید سمت اتاقش، دختره یه گوشه از تخت کز کرده بود، و اصلا حواسش نبود ک نایل اومد تو، اون ازین فرصت استفاده کرد و پتو رو طوری از روی دختر کشید اونور ک اون از تخت افتاد پایین نایل بلندش کرد و گذاشتش رو تخت و بعد دیکشو تا ته فرو کرد تو دهن دختره، نمیذاشت اون کاری کنه، موهاشو تو دستش گرفته بود و سرشو عقب جلو میکرد طوری ک دیکش ب ته حلق دختر میخورد و باعث میشد اون عق بزنه، نایل یه ویبراتور از تو کشو دراورد و گذاشت بالای کص دختره، و دوباره ب کارش ادامه داد، اون جیغ میکشید و هربار ک جیغ میکشید نایل توی صورتش یا بدنش میزد، انقد توی دهن دختر تلمبه زد تا ارضا شد و همه ابشو خالی کرد تو دهن دختره و اونو مجبور کرد تا تهشو قورت بده، اما اون براش کافی نبود پس دیکشو دراورد و با یه حرکت همشو داخل کص دختره فرو کرد -ویبراتور هنوز روشن بود- دختره جیغ میزد و دردو با همه وجودش حس میکرد ولی اینو دوست داشت
_عاححح، تند تررر...
نایل اینو ک شنید انقد تلمبه هاشو تند کرد که دختره از ته دلش جیغ میکشید، نایل دیکشو از کص دختر دراورد و کردش تو کونش، دختره یه بند جیغ میکشید و نایل عاشق صدای جیغ بود، تلمبه هاشو سریع تر کرد و تو کون دختر، ارضا شد و بیحال افتاد کنار دختره اما هنوزم میخواست سینه های دخترو گرفت تو دستش با تمام توان بهشون ضربه میزد، انقد که زخم شدن بعدشم جای زخمارو گاز گرفت و اونقد ادامه داد ک سینه های دختر کبود شدن و انقد غرق بود ک نفهمید باباش اومده توی اتاق...نایل ربد و شامبرشو پوشید، سعی کرد خواب آلود بنظر بیاد و همینطور که چشمشو میمالید و به زمین و زمان فحش میداد رفت طبقه پایین
نایل: سلام بابا.
کریس: سلام نایل. خوب خوابیدی پسرم؟
_ آره ممنون.
کریس رفت روی مبل نشست و به نایل اشاره داد ک رو مبل رو به رویی بشینه.
کریس: خب نایل برنامت چیه؟
_در مورد چی بابا؟
_درمورد مدرسه، امسالم میخوای کل سالو نیای مدرسه؟
_ببین بابا، واقعا جالبه ک به یکی دو هفته میگی کل سال... پوف، بیخیال تو که از با نفوذ ترین ادمای اینجایی وقتی میتونم بدون زحمت ب همه چی برسم چرا باید ب خدم زحمت بدم؟
کریس هوران عصبی از جاش بلند شد و داد زد:
چرا؟؟ جوابش سادست نایل جیمز هوران، چون من میگم! و من میخوام! میخوای چی بشی پسر؟ یه مهندس فوق العاده یا یه پپه که هیچی حالیش نیست و زیر دستاشم بش زور میگن..؟_بابا...
_بابا بی بابا! از فردا هر روز میای مدرسه مگه اینکه واقعا مشکلی برات پیش اومده باشه!
_نه، من عادت ندارم هر روز بیام مدرسه بابا... من واقعا بهم فشار میاد... لطفا..
_پوف باشه، سه روز در هفته.. ولی تمام ساعت مدرسه رو تو مدرسه میمونی!
_هعی... چشم
_افرین، من دارم برمیگردم مدرسه جایی نرو
_باشه دَد
نایل به کریس زل زد تا از در بره بیرون و بعدش دوید سمت اتاقش، دختره یه گوشه از تخت کز کرده بود، و اصلا حواسش نبود ک نایل اومد تو، اون ازین فرصت استفاده کرد و پتو رو طوری از روی دختر کشید اونور ک اون از تخت افتاد پایین نایل بلندش کرد و گذاشتش رو تخت و بعد دیکشو تا ته فرو کرد تو دهن دختره، نمیذاشت اون کاری کنه، موهاشو تو دستش گرفته بود و سرشو عقب جلو میکرد طوری ک دیکش ب ته حلق دختر میخورد و باعث میشد اون عق بزنه، نایل یه ویبراتور از تو کشو دراورد و گذاشت بالای کص دختره، و دوباره ب کارش ادامه داد، اون جیغ میکشید و هربار ک جیغ میکشید نایل توی صورتش یا بدنش میزد، انقد توی دهن دختر تلمبه زد تا ارضا شد و همه ابشو خالی کرد تو دهن دختره و اونو مجبور کرد تا تهشو قورت بده، اما اون براش کافی نبود پس دیکشو دراورد و با یه حرکت همشو داخل کص دختره فرو کرد -ویبراتور هنوز روشن بود- دختره جیغ میزد و دردو با همه وجودش حس میکرد ولی اینو دوست داشت
_عاححح، تند تررر...
نایل اینو ک شنید انقد تلمبه هاشو تند کرد که دختره از ته دلش جیغ میکشید، نایل دیکشو از کص دختر دراورد و کردش تو کونش، دختره یه بند جیغ میکشید و نایل عاشق صدای جیغ بود، تلمبه هاشو سریع تر کرد و تو کون دختر، ارضا شد و بیحال افتاد کنار دختره اما هنوزم میخواست سینه های دخترو گرفت تو دستش با تمام توان بهشون ضربه میزد، انقد که زخم شدن بعدشم جای زخمارو گاز گرفت و اونقد ادامه داد ک سینه های دختر کبود شدن و انقد غرق بود ک نفهمید باباش اومده توی اتاق...
,........
خب اینم خوب جایی تموم کرم هاها
واسه پارت بعدی ووتا رو برسونین به ۱۵

VOUS LISEZ
Searching for the truth
Fanfictionهری و لیام باهم برادرن، که با خانواده فقیرشون توی یه چادر زندگی میکنن زین و لویی هم برادرن و وضعیت چندان خوبی ندارن ولی در هر حال از هری و لیام بهترن و تو یه خونه تو حاشیهٔ شهر زندگی میکنن نایلم بچه لوس یه خانوادهی پولداره و روحشم از وجود پسرای دیگ...