P4

318 42 27
                                    

سلامی دوباره به هم وطننان گرامی!

باورم نمیشه می خوام آپ کنم -_-

شخصیت جدید داریم ^_^

* از این همه جذابیت از هوش میرود ×○× *

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

* از این همه جذابیت از هوش میرود ×○× *

این آقای خوردنی Cameron porras هستن .
دوست زین میشه .
همسایه لیامه و الان که دارم فکر میکنم خیلی به نایل میاد......ولی حیف که تو پارت اول گفتم تیلور قراره با نایل باشه ):

خوب اینم از پارت 4 :

- تو تا زنده ای باید اینجا بمونی! چون مجبوری!

زین با تمام خونسردی جواب لیام و داد:
+ نه ! نمی مونم ! تو نمیتونی من و مجبور کنی!

- میتونم !

لیام از این همه جسارت پسر کوچیک تر تعجب کرد !
انگار جاشون عوض شده و لیام اومده خونه زین دزدی!

یه قدم به سمت پسر برداشت . الان تقریبا ۲۰ سانت باهاش فاصله داشت .

زین از نزدیکی و حواس پرتی لیام سوء استفاده کرد و با زانو رفت تو دیک لیام !

لیام از درد خم شد و پشت سر هم نفس عمیق کشید !

زین با خم شدن لیام تونست کلید توی جیب کت لیام و ببینه و در عرض یه چشم به هم زدن اونو برداره و درو باز کنه!

لیام با باز شدن در سعی کرد بلند شه و صاف واسته .
تونست ولی نمی تونست درست راه بره !
چه برسه به اینکه بخواد پشت سر اون بچه بدوه!

- اون درای لعنتیو ببندید!

الان تازه فهمید چه اشتباهی کرده بادیگاردا فرستاد رفتن!

تا کیتی بخواد درو ببنده زین از در بیرون رفت .
زین خوشحال از اینکه تونست از دستشون فرار کنه برگشت و با دو سمت آسانسور رفت .

دکمه آسانسور و زد و تازه متوجه شد آسانسور طبقه پنجاه و سه !

راه دیگه نداشت باید از پله ها میرفت !

Get outWhere stories live. Discover now