سم میره اتاق پذیرایی دوم ...
در اونجا نیک منتظره سم هست :نیک که مهمونشه : عه اومدی😏
سم : نیک برات یه چیز عالی دارم😎
نیک : چی ؟
_ یه دخی😊
_ کجاس😃؟؟؟
_ تو اون اتاق . مال خودت😎
_دمت گرم پاشو بریم😎
***
وقتی اومدن پیش ما :
من : دوتا شدن که😐سخت شد.
نیک : سم اون یکی مال توعه😂؟(اشاره به ساندرا)
سم : آره😎
من : هوی الدنگ😐ساندرا میخوای نگه داری ، نگه دار . بزار من برم !!نیک : خب پس این یکی مال منه !
من :😐؟؟(متعجب)
در ذهن من : این بیبی بوی کیه؟😍
خاک بر سرم دارم چی میگم😐🤦🏻♀️
ولی خیلی جیگر...🤤
نه من نباید خصلت های خاک بر سری ساندرا و بگیرم😐نیک : بیب پاشو بریم😎
من : کجا؟😐من ساندرا و تنها نمیزارم با این مردک روانی !
نیک : 😒طبقه ی بالا این امارت خونه منه !! پاشو بابا زیاد دور نیست که !خدمتکارا!!
در ادامه هرجور شده منو میبندن میبرن بالا 😐
*زیادی مقاومت کردم😬*
پایان پارت ۳🙃⛔