•49-53•

1.4K 131 54
                                    

"ببخشید" گفتم و با قدمی که به عقب برداشتم فضای بینمونو بیشتر کردم

"اینجا چکار میکنی ؟" پرسید ، یه نگاه سردرگم هنوز رو صورتش بود

"راستش نمیدونم" چشمامو ازش دزدیدم و اطرافو نگاه کردم "جین و یونگی گفتن میخوان منو ببرن یه جایی ، بعد اومدن اینجا پیادم کردن . بهم گفتن پشت سرم میان اما بعد اینکه پیاده شدم قالم گذاشتن رفتن" لبامو رو هم فشار دادم

"ببخشید . فقط باید برم"

داشتم می رفتم که دستمو کشید و باعث شد بچرخم سمتش

"ا/ت-" میخواست حرفشو ادامه بده اما با صدایی که اومد ساکت شد . شنیدم یه نفر اسمشو صدا کرد و جونگکوک برگشت عقب ببینش . بعد سریع سرشو برگردوند طرف من و دستمو ول کرد "هیچی"

"باید برم ، سعی میکنم بعدا بیام خونه ـت"

یه لبخند شرمنده تحویلم داد و درو بست ، منم اونجا مثل احمقا جلو در خونش ول کرد . چرخیدم و گوشیمو درآوردم به یونگی پیام بدم

ا/ت

شما دوتا بهتره همین الان بیاین دنبالم

یونگی

چرا؟

ا/ت

شما دوتا اینجا ولم کردین رفتین . انتظار داری چند ساعت فاکی همینجا بشینم هیچ غلطی نکنم ؟

یونگی

منظورت چیه ؟ در بزن و با جونگکوک صحبت کن

ا/ت

بیچ قبلا امتحانش کردم

یونگی

خونه نیست ؟

ا/ت

چرا اتفاقا خونه ـست . درو باز کرد ، من عذرخواهی کردم اومدم برم دستمو گرفت که جلومو بگیره بعدشم گفت باید بره و درو روم بست

یونگی

د فاک

ا/ت

 میتونین بیاین دنبالم یا نه ؟

یونگی

تو راهیم صبر کن

ا/ت

وقتی سوار ماشین شم سر هردوتونو جر میدم

Be Mine  || JJK ( Translation Ver )Where stories live. Discover now