آروم لای پلک هاش رو از هم باز کرد و بعد فهمیدن موقعیتش چشم هاش اینبار کاملتر از هم باز شد و مردمک هاش با چرخیدن دور اتاق سعی در تشخیص موقیتی داشت که جنی توش بود
و بعد فهمیدنش اخمیکرد و سریع از حالت خوابیده در اومد و دستاش رو روی تشک گزاشت
برگشت و نیمنگاهی به چهره ی غرق در خواب تهیونگ انداخت
نور حاصل از خورشید از بین شیار های پرده داخل اتاق تابیده بود
لب های خشکش رو با زبون خیس کرد و چندبار چشم های خواب آلودش رو باز و بسته کرد و از جاش پاشد
خم شد و گوشیش رو از زیر بالش دراورد و بعد گزاشتن موهاش پشت گوشش ساعت رو چک کرد
به موقع بیدار شده بودنفس عمیقیکشید و گوشی رو داخل جیبش قرار داد
روی پنجه هاش راه رفت و تا زانو خم شد و کفش هاش رو پوشید و بی سر و صدا از اتاق خارج شد
راهرو خلوت تر از چند ساعت پیش بود..و جنی با قدمهای کوتاه اما سریع خودش رو به آسانسور رسوند
اما قبل اینکه انگشت اشارش برای فشار دادن دکمش بالابره متوجه شد خود آسانسور در حال بالا اومدنه
پس فقط خیره به اپراتور بالای اسانسور موند و دستهاش رو چند بار مشت و باز کرد
آسانسور ایستاد و جنی بعد باز شدن در اسانسور به صورت خودکار بین جمعیت کمی که از اسانسور بیرون اومدند رد شد و به انعکاسش توی آینه خیره شد
اخمیکرد و برگشت..
مردی که کنارش ایستاده بود آشنا بود
همون نگاه..
نگاه هیزی که دوباره به جنی انداخت باعث کفری شدن جنی شد
گوشه لب جنی اروم بالا رفت و نیمنگاهی به مردی که کنارش ایستاده بود کرد
اسانسور طبقه پایین استاد اما جنی دوباره آخرین طبقه هتل رو زد تا اسانسور بالا برهمردی که کنارش بود یک تای ابروش رو بالا انداخت و لبش رو با زبون تر کرد و حالا که رضایتی از طرف جنی دیده بود اروم نزدیکش شد و دستش رو سمت گودی کمر جنی گزاشت
اما قبل اینکه بتونه کمرش رو لمس کنه ، کراوات راه راه سرمه ایش دور دست جنی حلقه شد و با کشده شدن کراواتش و بسته شدن راه نفسش مجبور شد خم شه و از پایین به لبخند جنی خیره بشه
"چطور جرعت میکنی بهم خیره بشی؟"
YOU ARE READING
爱𝖱𝖾𝖽𝖨𝗇𝗄
Actionبعضی وقت ها دروغ امن تر از حقیقته.. - جوهر قرمز '𝐎𝐧𝐥𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐜𝐚𝐧 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐫𝐨𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫' 𝖂𝖗𝖎𝖙𝖊𝖗 : 𝖕𝖎𝖓𝖐𝖉𝖗𝖆𝖌𝖔𝖓 language:𝐏𝐞𝐫𝐬𝐢𝐚𝐧 sexual orientation:𝐒𝐭𝐫𝐚𝐢𝐠𝐡𝐭 please share it to your friends" Ra...