Daddy or baby ?
بیبی بوی /بیبی گرل/کیتن /ددی /مامی.... فانتزی دوس داری ؟؟! 🌈دنبال کینکای ددی و بیبی میگردی؟🔞 این بوک مجموعه همه ایناس 🦋 بیا و از خوندنشون لذت ببر بیب ;)
بیبی بوی /بیبی گرل/کیتن /ددی /مامی.... فانتزی دوس داری ؟؟! 🌈دنبال کینکای ددی و بیبی میگردی؟🔞 این بوک مجموعه همه ایناس 🦋 بیا و از خوندنشون لذت ببر بیب ;)
-تهلون؟ تهیونگ هومی گفت و برگه های تو دستش رو ورق زد. -تدی.. نیدا تن با کلمه های عجیب کوکی سر تهیونگ برگشت. -کوکی؟؟؟ صدای شوکه شده تهیونگ کوکی رو ترسوند. کار بدی کرده بود؟ بغض کرد و لب پایینیش لرزید. به ثانیه نکشیده صدای گریه اش بلند شد و تهیونگو ترسوند. -گریه نکن.. گریه نکن.. اشکال نداره کوکی. بیبی چیزی نشده که. معذر...
من چانيولم همون كسي كه ارزش زندگي كردن نداره بك لياقت عاشقي كردن نداره ، بلد نيست عاشق باشه ، هركي دورم بوده از بين رفته چون من بلد نيستم نگه دارم،بلد نيستم مواظبت كنم من ارزش زندگي ندارم ، كي بهت گفت عاشق بشي ،؟؟؟!ها كي بهت گفت ؟ مگه من گفتم عشق ؟رابطه ؟علاقه؟ ،كه عاشق شدي ...بيخيال بك من آدمش نيستم خسته ام ولم كن...
نام فیک: جادوی ابدی/ Eternal magic کاپل:کریسهو - چانبک - کایسو نویسنده:☁️ kim.cotton ☁️ وضعیت : کامل شده ^^✅💚 خلاصه: اون باید بخاطر شرط بندیش، بچهای رو به عنوان پارتنره چانیول میخرید. از سازمانی که با همین هدف بچه هارو جمع کرده و آموزششون میداد اما تو همون روز، با پسربچه ای با موهای سبز رنگ، که همه شلغم صداش میک...
📌خلاصه: کای یه برادر دوقلو داره که مخفی نگهش میداره تا در برابر این دنیای ظالم که میتونه معصومیت برادرش رو خدشه دار کنه حفظش کنه. تنها کسی که حق داره اینکارو با برادرش بکنه خودشه.! فقط خودش... ولی کای نمیدونه که یه نفر دیگه چیزی که ماله اونه رو بدست میاره. 🖍️نکته: کای و جونگین دوقلوهای همسان هستن اما جونگین جثه ی کو...
توی دنیایی که الفاها دارای هوش برتراند و امگاها کم هوش ترین گونه شناخته میشن چی میشه اگه یک امگای جوان ازمون ورودی بهترین مدرسه الفا ها قبول بشه ؟ بقیه چه فکری میکنن ؟ ⭐~~~~~~~⭐~~~~~~~⭐ couple : هونهان _ چانبک gener : کمدی _ امگاورس _ فلاف _ اسمات _ درام ⭐~~~~~~~⭐~~~~~~~⭐ روز اپ مشخصی نداره اما بیشتر اخر هفته ها 😁...
_ چیزی که میخوای بدست بگیری به زندگی همه ما وابسته است.. پس بهم بگو تضمین این که میتونی از پسش بر بیای چیه؟ _ من روحم رو به چشم هاش فروخته بودم و بین خنده هاش زندگی میکردم لیوان مشروب بین دستش رو با حس پخش شدن صدای خنده های شیرینی توی سرش فشار محکمی داد ، شاید اگه اون لیوان بین انگشت هاش میشکست و شیشه هاش توی گوشتش فر...
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیهای ضعیف و در عینِحال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بیرحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، ت...
بکهیون دعوت ارشدش رو برای شام قبول میکنه.اما چه اتفاقی میفته اگه همون شب به راز بزرگ سهون و همسرش پی ببره؟ 🅲ᴏᴜᴘʟᴇ ■▪ˢᵉᵏᵃⁱᵇᵃᵉᵏ▪ 🅶ᴇɴʀᴇ ■▪sᴍᴜᴛ , ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ▪ 🅰ᴜᴛʜᴏʀ ■▪𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲▪
سهون ساده لوحانه قبول میکنه امگای یه پک آلفای پنج نفره باشه... امگایی با پنج آلفا که در تلاشه آلفاهاش رو راضی نگه داره. 🅒ᴏᴜᴘʟᴇ 🐺ᴇxᴏK verse 🅖ᴇɴʀᴇ 🐺 ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, ғʟᴜғғ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ 🅐ᴜᴛʜᴏʀ 🐺2ᴘᴍ2ᴘᴍ2ᴘᴍ 🅣ʀᴀɴsʟᴀᴛᴏr 🐺 𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲 رو...
داستان معلم مدرسه کیانگ دانگ با دانش آموزاش...👀🍭 🖋M 📚نام فیک: کلاس3B~ 📚ژانر: مدرسه ای،کمدی 📚کاپل: کریسهو 🍂دوشات کامل شده🍂
وو ییفان، بازیگر و مدل سرشناس، و کیم جونمیون، پزشک پر مشغله، از همون لحظه اولی که تو دوران دبیرستان با هم آشنا شدن از همدیگه متنفر بودن. اما حالا بعد از مرگ صمیمی ترین دوستاشون باید برای نگهداری از بچه هاشون کنار هم باشن. ییفان اصلا از این قضیه راضی نیست و جونمیون هم فاصله ای با به قتل رسوندن ییفان نداره و مسلما نگهدا...
One shot » Distance : فاصله Genre : Romance , Drama Couple : KrisHo Writer : RT 🌿
خلاصه : فراموش کردن گذشته دلیل بر تموم شدن همه چیز نیست. گاهی مواقع گذشته رو پاک میکنی و سعی میکنی زندگی جدیدی رو آغاز کنی ولی این گذشته است که دنبال تو میاد و بهت اجازه ی پایان دادن به زندگی قبلی رو نمیده. هر لحظه بهت یادآوری میکنه که تو چه کسی بودی و چه کسی هستی. گاهی هرچقدر هم که سعی کنی خلافش رو ثابت کنی، گذشتهات...
یک داستان آسانِ پیچیده! یک فریب دادن استادانه و یک فریب خوردن بچگانه! پلیس مخفی یا جاسوس ماهر؟ جای عشق این وسط خالیست! کاپل اصلی: کریسهو 🐰🐺 کاپل فرعی: چانبک 🐯🐶 هونهان🐣🦌 زمان آپ: روزهای فرد ________ 🍀🍀🍀 + میخواید چیکار کنم؟ بکشمشون؟ من قاتل نیستم! -- تو انجامش میدی.... به خاطر اون. + چطور ازم میخوای اینکارو...
جونمیون برای شروع یه رابطه و عاشق شدن خیلی جوونه، شایدم فقط خودش اینطور تصور میکنه! ییفان علاقه ای به متعهد بودن نداره، شایدم فقط خودش اینطوری فکر میکنه! اون دوتا میتونن کنار همدیگه چیزای جدیدی رو پیدا کنن؟
برای شروع جدید خودتو آماده کن! کاپل : *هونهو ، کریسهو ، کریسهان* ژانر : *رمنس ، طنز ، اسمات ، روزمره* روزهای آپ : *هر روز که بتونم*
کیم جونمیون، دانشجوی سال دومی که تمام عمر سرش به کار خودش گرم بوده و تنها هدفش درست انجام دادن مسئولیت هاش و راضی نگه داشتن خانواده و اطرافیانش هست اما یک روز با ورود پسرعموی ناتنی دوست صمیمیش نظم دنیاش بهم میریزه و اون پسر تازه وارد کنترل همه چیز رو دستش میگیره...
کیم سوهو نویسنده ی جوون و آینده داری هست که بعد از مرگ برادر دوقلوش توی یه حادثه ی رانندگی دچار افسردگی حاد میشه و تصمیم به خودکشی میگیره اما قبل از اینکار با شخصی آشنا میشه که پیشنهاد میده در ازای کمک بهش، سوهو مدتی رو به عنوان دوست اجتماعی در کنارش باشه
پسر کوچیکی که بزرگترین اتفاق زندگیش با رد شدن از یکی از پس کوچه های شانگهای شروع شد. جونمیون نمیدونست اگه هیچوقت تصمیم نمیگرفت فرار کنه؛ این اتفاقات میوفتاد یا نه. اون به سرنوشت اعتقاد داشت، اما این اتفاق بقدری براش عجیب و غیرممکن و درعین حال رویایی بود که تمامی اعتقادات و باوراشو بهم ریخته بود!اما همین اتفاق برعکس شر...
" Fiction " وانشات کریسهو☕ •ذهن، این ذهنته که هدایتت میکنه. این ذهنته که راه رو بهت نشون میده. و درآخر این تویی که کورکورانه ذهن و فکرت رو دنبال میکنی...
زندگی هایی که از قربانی کردن زندگی های دیگر به وجود آمده اند. زندگی هایی که با مرگ در هم تنیده شده اند. عشق های که نباید وجود داشته باشند. عشق هایی که در خون و غبار و آلودگی خیانت مخلوط شده اند. و عمارتی ساخته شده از قبرها و سرنوشت ۱۲ عروسک که به دست هیچکس کنترل می شوند. ,;ژانر: اکشن - جنایی - معمایی با چاشنی رمنس و ا...
جونمیون و ییفان اسلحه هاشون رو به سمت هم گرفتن؛ در شب ششمین سالگرد ازدواجشون. *این فیک ترجمه ورژن انگلیسیه و داستان متعلق به من نیست.* کاپل ها : کریسهو ژانر : انگست، اکشن، خانم و آقای اسمیت ورژن کریسهو هشدار ها : اشاره به قتل و خون
+بیبی بوی تنهایی؟! 🍼🍓 ژانر ددی کینک/اسمات/فلاف/کمی انگست قول میدم با خوندنش اکلیل بالا بیاری;) 🌌🌈
🔞 -سرورم ... آه... نتونست جملش رو کامل کنه وقتی یونگی زبونش رو آروم روی شاهرگ پسر کوچکتر کشید و بطور ناگهانی گردنش رو گاز گرفت و باعث ناله ی بلند تر جیمین شد. +تو... توی لعنتی... میدونی هربار که برای من میرقصی من رو به جنون میکشی... مطمئن باش نمیزارم اینبار بهت آسون بگذره! صدای دو رگه و خشن و در عین حال زمزمه وار یون...
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
دختری که علاقه به بیبی بودن داره.. اون مردی رو پیدا میکنه که بتونه ددیش باشع؟ مردی که بتونه تفاوت های اونو درک کنه و با اون همونجور که دوست داره رفتار کنه.............. ژانر :BDSM / اسمات / ددی کینگ /DDLG/ لیتل اسپیس وضعیت : تمام شده