Select All
  • 𝐃𝐎𝐍𝐓 𝐋𝐄𝐓 𝐌𝐄 𝐃𝐎𝐖𝐍
    7K 1.1K 18

    این داستان زندگیه منه من کیم جنی دختر بزرگترین سهامدار ایتالیا طی یه شب زندگیم زیر و رو شد! مسخره اس! ولی انگار تموم دنیا دست به دست داده بود تا من اونو ملاقات کنم! حتی شده به عنوان یه پسر... وارد شدن به کمپانی بیگ هیت اونم به عنوان یه پسر کار هرکسی نبود! ولی من انجامش دادم و همین اشتباه، باعث شد سرنوشت بازی جدیدی رو...

  • LIKE THE NIGHT SKY
    1.9K 268 6

    همه چیز از اونجایی شروع شد که جنی و دوستش جیسو که دیوانه وار عاشق موجودات ماورایی بودن تصمیم میگیرن، به قلمرو خون آشام ها یعنی رومانی سفر کنن... ولی چی میشه اگه دو دختر سر از اتاقی در بیارن اون هم در یک قلعه قدیمی ، که راه خروجی نداره!... اتاقی که درونش دوتا گوی بلورین با دو گل رز ،یکی به رنگ سرخ و دیگری مشکی نهفت...

  • My heartbeat
    1.3K 245 10

    _ من..من واقعا میترسم که دوباره تنهاشم.... _ هیچ وقت به کسی یا چیزی وابسته نشو چون حتی سایه ات هم در تاریکی تو رو ترک میکنه ... _ تو واقعا دیوونه اییی نه یا شایدم من دیوونه ام که عاشق دیوونه ای مثل تو شدم.... _ نمیخوام زنده باشم زنده بودن یک مرده متحرک چه فرقی داره.... _ هدف زندگی مو پیدا کردم .... بدست اوردن قلب تو...

  • I am a princess
    7.2K 833 9

    همه چیز عالی بود ، تو زندگی شاد و اروم خودتو داشتی با خوشحالی کنار مادر و پدر پیرت زندگی میکردی اما همه چیز با ورود اون ادمای چشم بادومی به خونتون بهم ریخت.. حقیقت زندگی قشنگت بهم ریخت... تو دختر مادر و پدرت نبودی... اصلا اسمت سارا نبود.. و محل زندگیت اصلا این کشور نبود اما تو این تغییر رو نمیخاستی و میخاستی باهاش بج...

    Completed   Mature
  • I'ᴍ Nᴏᴛ A Gɪʀʟ
    6K 1.5K 35

    به زور دست خودمو جدا کردم و تو صورتش داد زدم "چی کار میکنی خانوم محترم؟" با کلافگی زیاد نالید"خانوم محترم چیه احمق منم کیم جونگین! ★★★ خوب کیم جونگین بهت تبریک میکم از حالا به بعد تو تمام آپشنای یه دخترو داری..چه حسی داری؟ "یه حس عن..." ★★★ چی میشه اگه کیم جونگینی که به عنوان یه مرد بلده چطوری از زندگی و داشته هاش لذت...

    Completed  
  • Promising
    9K 1.2K 20

    خیلی جالب بود تو دنیایی که یاباید میمردی یا می کشتی ویا تسلیم میشدی وزندگی کردن بامرگ هیچ تفاوتی نداشت چه چیزی باعث می شد که انسانهابازهم برای ادامه ی زندگی تلاش کنن؟ این چه جورامیدی بودکه بهشون کمک میکردتااین زندگی که سرتاسرش روسیاهی و تباهی گرفته بود ادامه بدن؟ شاید یه شهر امن که تنها اسمش سرزبون ها بود وهیچکس نمیدو...

  • Love accident
    97K 9.6K 20

    جنیس ، دختری که هیچ آشنایی ای با کی پاپ و بی تی اس نداره با جیمین یه تصادف بد و پر خسارت می کنه ولی به لطف دروغی که به جیمین میگه موفق میشه از دستش فرار کنه. در واقع اون فکر میکنه برای همیشه از دست جیمین خلاص شده ولی... ▪▪▪▪▪▪ ▪ - اگه نزدیکی بیش از حد دوستت به اون دختری که میگی باعث ناراحتی و عصبانیتت شده ، اگه ته...

    Completed  
  • roommate
    13.1K 1.8K 14

    داستان از اونجایی شروع شد که مجبور شدیم واسه موندن تو اون دانشگاه کوفتی در به در دنبال ی خونه بگردیم میدونین چرا چون اون خوابگاه کوفتی تر ظرفیتش پر شده... هی واسه چی به چهار تا پسر مجرد خونه نمیدن؟؟؟ ی داستان با هشت تا نقش اصلی؟ شایدم بشه گفت عشق به توان هشت⚡ شخصیت ها:بلک پینک_ بی تی اس

  • 爱𝖱𝖾𝖽𝖨𝗇𝗄
    15.3K 2.1K 27

    بعضی وقت ها دروغ امن تر از حقیقته.. - جوهر قرمز '𝐎𝐧𝐥𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐜𝐚𝐧 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐫𝐨𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫' 𝖂𝖗𝖎𝖙𝖊𝖗 : 𝖕𝖎𝖓𝖐𝖉𝖗𝖆𝖌𝖔𝖓 language:𝐏𝐞𝐫𝐬𝐢𝐚𝐧 sexual orientation:𝐒𝐭𝐫𝐚𝐢𝐠𝐡𝐭 please share it to your friends" Ranking: #15 love 24 august #1 jennie 5 september #1 blood 25 august #1...

  • UCSBS 1: Praying Angel
    20.1K 4K 52

    The Unsolved Case of Saewol Boarding School 1: Praying Angel پرونده ی غیر مختومه ی مدرسه ی شبانه روزی سه‌وول ۱: فرشته ی دعاگو 🖋کتاب اول از چهارگانه‌ی سه‌وول، اگه میخواین این ماجرا رو شروع کنین از اینجا آغاز میشه ⚠️اگه توی مدرسه یه قتل اتفاق بیوفته و معاون بگه که خودکشیه دانش آموزا میتونن جونشونو نجات بدن؟⚠️ ❌اینجا هر...

    Completed   Mature
  • 𝕸𝖞 𝖘𝖊𝖝𝖞 𝖍𝖚𝖓𝖙𝖊𝖗
    24.2K 2.4K 25

    دستشو کنار سرم قرار داد و دست دیگش رو تکیه گاه دیوار کرد و من کامل توی حصارش گیر افتاده بودم. بهم نزدیک شد و کنار گوشم زمزمه کرد ـــ چطور دختر یک مافیای بزرگ خوناشام...بو و طعم خونش انقدر شیرینه؟! پوزخندی زد ـــ فکر نمی کردم یک دورگه باشی، ولی زیادم بد نشد در واقع من از پیدا کردن یک منبع غذای جدید خوشحال میشم! #دخت...

    Completed  
  • ɢᴜᴇꜱꜱ ᴡʜᴏ ɪ ᴀᴍ
    76.4K 9K 50

    به آرومی پلک هاش رو از هم فاصله داد. با باز شدن چشم هاش سردرد بدی به سراغش اومد جوری که حس می‌کرد شخصی درحال تیر زدن به سرشه! احتمال می‌داد این سر درد بخاطر اثرات بیهوشی بوده باشه. چند بار پلک زد و سعی کرد اطراف رو ببینه اما به جز تاریکی مطلق چیز دیگه‌ای نبود. با باز شدن در روشنایی کمی به چشم های غرق تاریکی‌اش برخورد...

    Completed