Ella
من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم
من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم
خدا صبر بده به قلبی که چیزی رو میخواد و نمیشه... اما بدتر از اون قلبیه که منجمد شده و نمی تونه چیزی بخواد.
📌وضعیت : { کامل شده } •°•°•°•°•°•°• مـآجـرا ایـن نـیس ک ِ چـقـد مـحکـم مـیتـونی ضـربـه بـزنی ، مـآجـرا اینـه ک ِ چقـد مـحکـم میتـونی ضـربـه بخـوری و بــآزم بـه راهـت ادامـه بـدی .. (؛ •°•°•°•°•°•°•
"رهای من"اولین داستانیه که مینویسم ویه داستان بلنده. داستان یه دختره به اسم رها..عاشقونست رمانتیکه وصحنه دار.(معذرت از اونایی که دوست ندارن) لطفابهم پیشنهادبدین وازم انتقادکنین ممنون.
داستان ما در مورد دختری به اسم بارانه که از خانواده ای متوسط میاد، دخترک قصه ی ما عاشق میشه... عاشق یکی که اونم عاشقه... عاشق باران... اما... اما موانع میذاره که این دو به هم برسن؟ یعنی در پایان این دو دلداده به وصال میرسن و عشقشون رو تا ابد در گوشه ای از این دنیا مُهر میکنن؟ از همون افسانه ها که تو کتاباست... یعنی...
گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو و...
من به اين معروفم كه بد عاشق ميشم تو كه ميدونستي،چرا موندي پيشم؟ اگر سرگردوني،حالمو ميدوني نخواه عاقل شم و دست بردارم
"ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه. زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه. این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.
بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند خودتان را از آنها رها سازید از دست شان خلاص شوید منتظر نباشید تا قدر تلاش هایتان را بشناسند و عشق تان را بفهمند در را ببندید آهنگ را عوض کنید خانه تکانی کنید گرد و غبارها را بتکانید از آنچه هستید دست بردارید و به آنچه که واقعا هستید روی آورید پائولو کوئیلو
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گل من تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من All the love Ellie 🖤 5/11/98
بسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم،که این زهر است اما نوشداروست...
دختری از جنس مردانگی... دختری که تمام زندگیاش مرد بوده.... برای مادر و سه خواهرش.... آنقدر مردانگی خرج کرده که زنیتش را فراموش کرده... همه چیزش را فدا کرد برای نامردی های مرد زندگیاش... آیا اعتماد دوباره درست است...؟!
اون دختر منو شیفته خودش کرد ....روز به روز من عاشق تر از روز قبل می کرد ...من این دوست داشتم ...این حس عجیب ... توی این کاخ می خوام کنارتو باشم تا اخر عمرم....
خاطره به کنار... حتی اسمم را هم فراموش کردی! همین روزهاست که یکی از عاشقانه هایم را برای کسی بفرستی و بگویی : ببین این متن چقدر شبیه ما دوتاست...
"بهار"اسم رمان واسم دختریست که اینار من راوی اون وزندگیش هستم.دخترسنگین وسرسخت وجدی والبته دست وپا چلفتی وزبون دراز وکمی شیطون وصدالبته پرو. امیدوارم خوشتون بیاد. امیدوارم باز هم مثل "رهای من"همراهیم کنین. "بهار"دومین اثر منه بعد از"رهای من"که بسیار موردلطف شما قرار گرفت. نظروانتقاد وپیشنهاد یادتون نره. ice queen
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
من از بالاترين قله به خاطر تو افتادم برام دوريت خطرناكه،به آزارِ تو معتادم نگو قبل از تو كي بودم،بگو بعد از تو كي ميشم؟ نيار اسم جدايي رو قشنگ نيست حتي شوخي شم
سلام لاولی ها :)❤ اینجا قصد داریم به هم دیگه رمان های عالی رو که تا به امروز خوندیم رو به اشتراک بذاریم... کدوم رمان ها رو؟ خب جوابش اینه که تو هر پارت موضوع هر رمان رو قرار میدیم و شما مربوط به اون ژانر اسم رمان رو مینویسید... (خب ببینید برای فن فیک های جدا مثل فن فیک ایدول های اروپایی و کره ای و... هم پارت اپ میک...
تمام زندگیش قربانیِ یک اشتباه کوچیک میشه، اما در پَسِ این اشتباه کوچیک، اتفاق های بزرگی رخ میده... و اون رئیسِ زورگو ، بزرگ ترین اشتباهیِ که اون مرتکب میشه!
"جاي تو،خونه ي تو بغل منه! مگه از همون اول غير از اين بوده؟اين آغوش براي تو ساخته شده! چرا نميذاري من خونه ات باشم؟" 1 #Completed
کریستینا(جلد دوم رمان: queen of my heart) چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی" دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی" درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی" گاهی عشق خیلی ساده در میزنه..خیلی ساده... فقط کافیه درو باز کنی.
اگر چه در پي آهو دويده ام چون شير به من اهالي جنگل،شكار ميگويند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» میگویند..
♤𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅♤ شناسنامه فیک:🖤 نام فیک:aeden_زاده ی اتش🔥 ژانر:رمزالود🕳_پلیسی👣_مافیایی🐈⬛_رومنس🔞 امیدوارم دوسش داشته باشید:)♡ "تو نمیتونی منو بکشی...من زاده ی اتشم:)"
واژه ها را زنجیر کردم احساساتم را از قعر قلبم در واژه ها دمیدم و تکه هایی از روحم را در نوشته هایم پیدا کردم... تورا پیدا کردم ... و سربرگ جدیدی در دفتر سرنوشتم نوشته شد: تو Last rate : #1 in roman (10 march)
لبخند روی لب هاش واقعی بود، من می تونستم به صحت این موضوع قسم بخورم. و چشم هاش، می درخشید. اون خوشحال بود. من؟ داشتم از درون ویران می شدم. شروع تا پایان: ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷.