Select All
  • 𝐎𝐜𝐞𝐚𝐧 𝐛𝐨𝐲
    485 105 3

    Completed  
  • Why She Wanted To Sleep?
    9.2K 1.9K 12

    ناگهان از خواب پریدم که رفته بودی و من هنوز هزار دل سیر حرف داشتم [آباعابدین] Cover by kimiamd

    Completed  
  • 𝐈 𝐥𝐨𝐯𝐞𝐝 𝐡𝐢𝐦
    5.4K 844 11

    «𝑐𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑» -دلم برای بارون تنگ شده بود! با چشم های غمگینش بهم نگاه کرد و صدای زیباش که زمزمه وار چیزی میگفت توی گوشم پیچید... -هودی هایی که نمی تونی بپوشیشون... بارونی که نمیتونی با چتر زیرش قدم بزنی... سرمایی که نمیتونی حسش کنی چه دلتنگی داره؟! ❀𝑛𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑙𝑜𝑣𝑒𝑑 ℎ𝑖𝑚 ❀𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑣 ❀𝑤𝑟...

    Completed  
  • INCuRABLE
    3.9K 655 39

    خورشید خاموش شد.... ماه نتابید..... و من مردم.

    Completed  
  • Suicide Notes
    258K 36.6K 37

    مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.

  • مغز در رفته
    3.1K 501 21

    افکار دیوانه واری که باید یک جا نوشته بشه

  • Letters To That Blue Killer
    126 38 8

    اهمیت نمیدهم، اگر روزی شیشه های کوچک، از حجم غم هایم خورد شوند. شیشه هایی که، غم هایم را در قلب خود نگه میدارند؛ تا شاید روزی، به دست کسی برسد. تا شاید زنده بمانم؛

  • If I Forget Your Name - [Completed]
    5.9K 1.3K 9

    من جزئیات ده سال جنگ و تقلای تو رو نوشتم. برات نوشتم که چشمهات چطور عادت داشتن بدرخشن. چطور تارهای صوتیت با ارتعاش لطیفشون عادت داشتن معجزه بیافرینن. برات از تمام چیزهایی نوشتم که فراموش کردی. برات اسم آدمهایی رو نوشتم که دیگه به یادشون نمیاری. |نامجین - کوکجین| |انگست| |داستان کوتاه| BTS short fanfiction copyright ©...

    Completed  
  • alone.
    36.9K 5.6K 35

    - جایی که سوکجین تنهاست و به تهیونگی که دوستهای زیادی داره حسادت میکنه. و - جایی که تهیونگ متوجه تنهایی سوکجین میشه و ازش متنفره.

    Completed  
  • Letters from a Purple Shoebox.
    20.7K 5.4K 50

    جیمین هیچوقت احساساتش رو با بقیه درمیون نزاشته بود - بجاش بد خط اونهارو روی کاغذ کوچکی مینوشت و توی جعبه کفش بنفشی پنهان میکرد. وقتی میفهمه که دیگه نمیتونه احساساتش رو پنهان کنه، بلاخره جرعت فرستادن اونها به معشوقه اش رو‌ پیدا میکنه. دونه دونه تا وقتی که توجه پسر رو جلب کنه. نوشته شده توسط :: @/jinxnina ترجمه شده توسط...

  • His Eyes.
    7.7K 1.7K 8

    - راستی...امروز یه دست فروش دیدم نزدیک داروخونه! گل میفروخت...میخواستم برات نرگس بخرم اما اون فقط نرگس زرد داشت...گفت فردا حتما برام یک بسته نگه میداره! کاپل : ویکوک ژانر : رمنس ، انگست ، روزمره

    Completed  
  • اما از یادت نرفتم!
    18.6K 2.5K 47

    پسری که عشقشو به خاطر مسائلی فراموش کرده اما زمان عشق گذشته رو به یادش میاره ولی مجبوره دوباره فراموشش کنه!